charm
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ورد، افسون گری، بخش سوم غزل یا قصیده
ظرافت، خوش اندامی، تایید، بخشش، زیبایی، بخشندگی، افسون گری، اقبال، خوش نیتی، جذابیت، منت، ملاحت، قرعه، دعای فیض و برکت
نیرنگ، سحر، جادوگری، افسون گری
فریب، سحر، جادوگری، افسون گری، ساحری
جادوگری، افسون گری، افسونگر، جادوگر سیاه پوست
طلسم، سحر، افسون، جادوگری، جادو، افسون گری، افسون خوانی، تبلیغات
افسون گری
جن، افسون گری، پری، ساحره
افسون گری
جادوگری، افسون گری
سحر، جادوگری، افسون گری، جادویی
پیشنهاد کاربران
افسونگری:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " افسونگری" می نویسد : ( ( افسونگری در پهلوی در ریخت افسونگریه afsōngarīh بکار می رفته است . ) )
( ( سُوی مهتر آمد بسان پری
نِهانی بیامُختش افسونگری ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 306. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " افسونگری" می نویسد : ( ( افسونگری در پهلوی در ریخت افسونگریه afsōngarīh بکار می رفته است . ) )
( ( سُوی مهتر آمد بسان پری
نِهانی بیامُختش افسونگری ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 306. )