افسردن


    to freeze
    congeal
    to be depressed
    to congeal
    [fig.] to be depressed

مترادف ها

deject (فعل)
پژمان کردن، افسردن، دل شکسته کردن

پیشنهاد کاربران

کارواژه ی {افسردن} از دو بخش ساخته شده است:
۱ - اف:پیشوند است به چَمِ {بالا} که در گذشته ریخت {اب} نیز داشته است که در پایان برگرفته از {ائیبی/ائیوی} اوستایی است.
۲ - سُردَن:دگرگون شده یِ {سَردَن} است. اینگونه دگرگونی {اَ} به {اُ} برای کارواژه ها بسیار رخ می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

آشکار است که {سَردَن} در پیوند با {سَرد} است و به چم {سرد شدن} است.
ما صفت/وِیَک/فروزه های بسیاری داریم که برگرفته از کُنیکی/مفعولی های واژگانی در پارسی کهن بوده اند.
همچون {زود} که برگرفته از {زَو} است که امروزه کارواژه ی {زودَن} را به چم {عجله کردن} داریم.
{افسردن} برابر {سرد شدن، ( به ) بالا سرد شدن} است که به انگلیسی می شود {to freeze up, upfreeze}.
نگریدنی است که این بکار بردن از {up} برای ( =به منظور ) هم ارز آوردن برای {اف} پارسی است.
بِدرود!

افسردن در پهلوی در ریخت اپسرتن apsurtan و اپسَرتن apsartan بکار می رفته است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 337. )

بپرس