افسار

/~afsAr/

    band
    curb
    halter
    line
    rein
    restraint
    shunt
    tether
    bridle

فارسی به انگلیسی

افسار اسب
lariat

افسار گسیختگی
license

افسار کردن
tether, to bridle

مترادف ها

halter (اسم)
تسمه، هالتر، مهار، افسار، پالهنگ، طناب چوبه دار

bridle (اسم)
دهانه، قید، مهار، افسار، پالهنگ، عنان

harness (اسم)
دهنه، افسار، تارکش، اشیاء، زین و برگ کردن

rein (اسم)
لجام، افسار، عنان، کنترل، زمام

tether (اسم)
حدود، وسعت، افسار، کمند

headstall (اسم)
افسار، قسمت سر، کله گی

پیشنهاد کاربران

اوسار با تلفظ او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، ریخت دیگر واژه افسار که در گویش دشتی به کار میرود و به افسار گویند
پالهنگ
اَفسار -
ریسمان یا بَندی است که به دهن اسب ( دهنه ) می بندند و با آن اسب را مهار می کنند
به اوستایی: آخنا ( āxna )
از ستاک اوستایی انک ( ank، anč ) و انگ ( ang ) گرفته شده است:
پیچاندن، خماندن، کج کردن، نیشگون گرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

واژه انگلیسی angle هم از واژه انگ پارسی برگفته است!
اوشت ( ušt ) یا اوشتن: پسوند دارندگی و همراهی اوستایی
واژه انگشت ( angušta ) هم از این واژه گرفته شده است
همچنین واژه ترکی اَلنگو هم از این واژه وام گرفته شده است:
انکو، انگو: دستبند، مچ بند، پابند ( زیور )
به مانند واژه اوستایی: anku paesemna ( مچ بند آراسته، النگو و زیورآلات آویزان کرده )
بخشی از بند11 آبان یشت:
yō paourva - vāshem vazāite
āxna" drazhaite vashahe"
ahmya vāshe vazemna
معنی: کسی که بر ارابه خود به پیش می رود ( جلو می راند ) و "افسار" دُرُشکه را در دست دارد
او سوار بر این گردونه می رود

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• http://www.avesta.org/ka/yt5sbe.htm
leash
( To control=To restain ) =برابر پهلوی : ( Abāz dāštan ) =اَبآزداشتن، ( Pādirānidan ) = پادیرانیدن.
نام واژه: ( Padisār ) =پَدیسار=افسار=مهار.
گردانش پویه ی پآدیرانیدن:پآدیرانید، پآدیانیده، پآدیران، نام کار واژه اش: پآدیرانش.
مهار . . . .
lead
افسار
قلاده
لگام
در گویش مردم شهرستان زرند اُسار
پارهنگ

بپرس