افزون

/~afzun/

    [rare.] increased
    [lit.] more
    ensemble

فارسی به انگلیسی

افزون از
more than, exceeding

افزون بر
beyond

افزون بها
surcharge

افزون شدن
to be increased, to grow

افزون شدن از
to exceed

پیشنهاد کاربران

منبع. فرهنگ عمید
افزون
به اضافه
به علاوه
اضافه کردن
زیاد تر
اضافه، علاوه ، همراه
متزاید
بیش . . . . بیشتر
افزون : زیاد - مخالف کم
بیش از حد
فراوان زیاد. بسیار.

معنی کلمه ها خوب بود اما کاش مخالف و هم خانواده هم داشتید
اضافه کردن
افزون:
دکتر کزازی در مورد واژه ی افزون می نویسد : ( ( افزون در پهلوی اپزوتن apzūtan بوده است. ) )
( ( زمین را بلندی نبُد جایگاه ؛
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
ستاره ، به سر بر، شگفتی نمود؛
...
[مشاهده متن کامل]

به خاک اندرون، روشنائی فزود. ) )
توضیح بیت : زمین در آغاز ارجمندی و والایی نداشت کانون تیر فام و سیاه بود خورشید بر فراز آن شگفتی آفرید و خاک تیره و تار را روشنایی بخشید.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 193 )

بسیار ، اضافه
زیاده
فراوان بیش زیاد بسیار اضافه
بیش، بیشتر، زیاد، بسیار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس