افزار

/~afzAr/

    tool or tools
    equipment
    implement
    tool
    spices

مترادف ها

gear (اسم)
لوازم، اسباب، جامه، پوشش، دنده، چرخ دنده، افزار، ادوات، الات، مجموع چرخهای دندهدار، چرخ دنده دار

implement (اسم)
انجام، اسباب، الت، ابزار، اجراء، افزار

tool (اسم)
ساز، اسباب، الت، الت دست، برگ، ابزار، افزار

finding (اسم)
حکم، کشف، اکتشاف، یافت، یابنده، افزار

gin (اسم)
ماشین، افزار، جین، ماشین پنبه پاک کنی، حیله و فن، جرثقیل پایه دار، عرق جو سیاه

پیشنهاد کاربران

منبع. فرهنگ فارسی عمید
افزار
افزار یا ابزار یا اپزار از دو تکواژ ساخته شده اند:
1 - پیشوندِاف یا اپ
2 - زار ( همان چَر در زبانِ اوستایی و چار در زبانِ پهلوی ) می باشد.
دگرگونیِ آواییِ ( چ/ز ) در واژگانی همچون ( ویچیدن/گُزیدن ) و ( ویچاردن/گُزاردن ) نیز دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

پس می توان واژه ( افچار ) را نیز بکار برد. واژه ( آچار ) نیز با همین واژه از یک ریشه می باشد. ریشه این واژگان همگی به زبان اوستایی بازمی گردد.

افزار و ابزار
وسیله یا آلتی که با آن کاری انجام میگیرد ابزار نام دارد حال اگر آن کار ظریف و سبک باشد مثل نوشتن ترسیم نقشه نقاشی یا کنترل یک دستگاه یا ساخت انیمیشن ، دیگه به این ابزار گفته نمیشود و آنرا افزار می خوانند
درباره ی ریشه ی واژه افزار یا ابزار :
پهلویگ : اپزار
از اوستایی اَپَه زاور ( زور )
واژه زور از اوستایی زاور گرفته شده
منبع: فرهنگ ریشه فارسی علی نورایی
آلت، ابزار، مایه، وسیله، ادات، الات
ابزار

بپرس