جوهر، شخصیت، وجود، هستی، موجود زنده، فرتاش، افریده
creature(اسم)
جانور، موجود، افریده، مخلوق، سرشت
پیشنهاد کاربران
واژه ی "آفریده " پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی به شکل " عفریته " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد .
قائم بغیر/بالغیر. [ ءِ م ِ ب ِ غ َ ] ( ص مرکب ) ( اصطلاح فلسفی ) آنکه یا آنچه وجودش بغیر وابسته است. آفریدگان. در مقابل قائم بنفس.
به وجود اورده است
بچه ها اصلا کسی که بهتون پیام میده باهاش حرف نزنید مثل هک کن