افراطی بودنextremismافراطی شدنradicalizeافراطی گریextremism, fanaticism, zealotryافراطی کردنradicalize
extremist (اسم)افراطی، فزونروout-and-outer (اسم)افراطیextremist (صفت)تندرو، افراطیultra (صفت)افراطی، ماورای، خیلی متعصبintemperate (صفت)افراطی، بی اعتدال، زیاده رو، افراط کار
Overdoneدو اتشهinordinate ( Adj )extremeیعنی تند روغالیextremist فرد افراطی excessiveافراطی adjوابستگیبی حدومرززیاده روی زیاده خواهیافراطی/ افراط = افزونگری/ فزونگری/افزون گری/فزون گری تفریطی/ تفریط = کاستیگر/کاستیگری/کاستی گر/کاستی گریتندرومشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک