prostrate
افتاده
/~oftAde/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پست، بی ادب، عاری از خیال، افتاده، صغیر، دون
ساده، فروتن، فای، افتاده، معتدل، نسبتا کم، متواضع، باحیا
مهربان، رام، بی روح، فروتن، خاضع، ملایم، نجیب، حلیم، افتاده، بردبار، با حوصله
کاهنده، ضعیف، ول، افتاده
پست، فروتن، پایین، محقر، اندک، افتاده، کم، اهسته، پست ومبتذل
بیضی، افتاده
افتاده
ساده، افتاده، بی تکلف، بی ادعا، بی تصنع
پیشنهاد کاربران
اُفتاَده
دو معنی دارد یکی فروتن و متواضع یکی روی داده و حادث شده مثلا فلان اتفاق افتاده یعنی روی داده و حادث شده
افتاده: [عامیانه، کنایه ] فروتن، متواضع .
خودشکن
پیر ، سالخورده