افاده

/~efAde/

    conveying
    explanation
    expression
    causing to benefit
    airs
    pomposity
    snobbishness
    snootiness
    tumidity
    vainglory
    [infm.] pride or vainglory

فارسی به انگلیسی

افاده امیز
condescending

افاده ای
snobbish

افاده کردن
condescend, high-hat, to convey, to give oneself airs

مترادف ها

pride (اسم)
تکبر، غرور، عظمت، افتخار، مباهات، فخر، سرافرازی، برتنی، افاده، سبب مباهات

snobbery (اسم)
افاده، رفتار از روی خودستایی، افاده فروشی

snobbism (اسم)
افاده

پیشنهاد کاربران

افاده. [ اِ دَ / دِ ] ( از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی. خودفروشی. تکبر. فیس. نخوت. عجب. ( یادداشت بخط مؤلف ) . مأخوذ از تازی ، اظهار فضل و شرف در صورتی که دارای آن نباشد. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- افاده کردن ؛ کبر نمودن. فیس کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) . بخود بستن فضل و شرف. ( ناظم الاطباء ) . افاده فروختن. رجوع به افاده فروختن و کردن شود.
- بی افاده ؛ بی کبر. بی نخوت. غیرمتکبر.
- پرافاده ؛ پرنخوت. بسیار متکبر. بسیار خودبین.
|| مأخوذ از تازی ؛ بخشش. فایده. ( ناظم الاطباء ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

افاده : بیان ( معنای حقیقی )
مترادف افاده در زبان سنگسری ( یَنگ ) می باشد
آدمی که فقط خودشو قبول داره
درفقه: فایده
مثل: افاده ملکیت
فیس وافاده. . پز . .
فیس