برانگیختن، تطمیع، تحرییص، به دام انداختن، وادار کردن
اغوا وسوسه ، تحریک، تحریک به انجام کارهای بد مثلا میگه پیشنهادش خیلی اغوا کننده بود، یعنی خیلی وسوسه کننده بود اغوا در مورد چیزی بکار میبرن که داره وسوسه ت میکنه و قلقلکت میده نه اینکه گمراه و گولت بزنه
کنایه از : " خام کردن "
یعنی جلوگیری از رشد
یعنی کسیو گول زدن با رفتارات رام کردن
گول زدن. . . . به طمع انداختن. . . .
اِغوا یعنی شیره مالیدن و گول زدن کسی، دوز و کلک سوار کردن گمراه کردن و فریب دادن کسی