اغماض

/~eqmAz/

    charity
    condonation
    forbearance
    remission
    sufferance
    connivance
    indugence

فارسی به انگلیسی

اغماض بیش از حد
overindulgence

اغماض پذیر
condonable, excusable

اغماض کردن
blink, condone, overlook, remit, to connive at, to tolerate

اغماض کننده
forgiver, forgoer

مترادف ها

connivance (اسم)
چشم پوشی، اغماض، اجازه ضمنی

tolerance (اسم)
بردباری، اغماض، تحمل، تاب، سعه نظر، قدرت تحمل نسبت به دارو یا زهر

پیشنهاد کاربران

چشم پوشی
انتقام نگرفتن ، گذشت کردن
اغماض درسازمانهای اداری ) عدم اهمیت و وقت کشی وبی ارزشکردن به خواسته ارباب رجوع وفراهم کردن دور باطل
گذشت٬نادیده گرفتن
اغماض=تنگی دریچه بطن چپ قلب دریچه میترال
اغماض=استکاف ورزیدن از بیان حقیقت
اغماض شهود=شاهدی که از شهادت خود داری میکند
اغماض=گویانکردن مشاهدات و مشاهده ها
اغماض=پنهان کردن حقیقت
اغماض= نادیده گرفتن نیکی و نکویی و خوبی
پرده افکنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس