اغماض بیش از حدoverindulgenceاغماض پذیرcondonable, excusableاغماض کردنblink, condone, overlook, remit, to connive at, to tolerateاغماض کنندهforgiver, forgoer
connivance (اسم)چشم پوشی، اغماض، اجازه ضمنیtolerance (اسم)بردباری، اغماض، تحمل، تاب، سعه نظر، قدرت تحمل نسبت به دارو یا زهر
چشم پوشیانتقام نگرفتن ، گذشت کردناغماض درسازمانهای اداری ) عدم اهمیت و وقت کشی وبی ارزشکردن به خواسته ارباب رجوع وفراهم کردن دور باطلگذشت٬نادیده گرفتناغماض=تنگی دریچه بطن چپ قلب دریچه میترالاغماض=استکاف ورزیدن از بیان حقیقتاغماض شهود=شاهدی که از شهادت خود داری میکنداغماض=گویانکردن مشاهدات و مشاهده هااغماض=پنهان کردن حقیقتاغماض= نادیده گرفتن نیکی و نکویی و خوبیپرده افکنیمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک