اغماء

/~eqmA/

    coma
    swooning

مترادف ها

coma (اسم)
اغماء، بیهشی، سبات

comatose (صفت)
اغماء، بی هوش، بیهش

پیشنهاد کاربران

بیهوشی، ژرفخوابی
أُغمِیَ《عَلَیه》[ مِن باب اِفعال_غ م ی] [فعل مجهول] 👇👇
معنی: ( بیهوش شد )
در زبان عربی چند فعل مجهول وجود دارد که یا معلوم آن استعمال نشده است ، ویا هم اصل معنای معلوم در آن حفظ نشده . که یکی از آنها ( ( أُغمِیَ عَلَیه ) ) میباشد
اِغماء[اسم _مصدر _ افعال _غ م ی ] :بیهوشی
کما حالتی ست که در بیهوشی به فرد عارض می شود درصورتی که اغما در عین بیداری به فرد دست می دهد. درواقع حالتی موقتی و کوتاه که در عین بیداری که به هر دلیلی مثل مثلا لحظه تصادف و یا آفتاب زدگی دست می دهد. مثل گیج شدن. منگی. از خود بی خود شدن.
شنیدن، دیدن بدون کنترل بر دیگر حس ها
کما

بپرس