اغلب

/~aqlab/

    most
    the most part
    frequently
    mass

فارسی به انگلیسی

اغلب اوقات
often, most of the time, very often

اغلب بعد از ظهرها
afternoons

پیشنهاد کاربران

اغلب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بیش تر ( دری )
فرایست farāyest ( مانوی: frāyist )
سلیم
اغلب: بیشتر زمانها
میشود . اکثر. بیشتر اوقات.
اکثر . بیشتر .
اکثر
همواره
the best/better part of something
nearly all of something
We waited for the best part of an hour
Converse drank the better part of the rum
معمولا
largely
بیشتر اکثرا

بپرس