اغشتن


    impregnate
    impregnation
    saturate
    infuse
    smear
    to macerate
    to impregnate
    to pollute

فارسی به انگلیسی

اغشتن در رنگ
dye

مترادف ها

imbrue (فعل)
جذب کردن، الودن، تر کردن، الوده کردن، اغشتن، اشباع کردن

gaum (فعل)
الودن، لکه دار کردن، لک کردن، اغشتن

smear (فعل)
الودن، لکه دار کردن، اغشتن

welter (فعل)
اغشتن، غلت زدن

imbue (فعل)
اغشتن، اشباع کردن، رسوخ کردن در، خوب نفوذ کردن، خوب رنگ گرفتن، ملهم کردن

indoctrinate (فعل)
اغشتن، اشباع کردن، تلقین کردن، اموختن

inoculate (فعل)
اغشتن، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن

saturate (فعل)
سیر کردن، اغشتن، اشباع کردن

پیشنهاد کاربران

متاسفانه اینجا ریخت های اینده ی این فعل را اشتباه نوشتند. آغشتن بن کنونی اش اغار است و نه اغر، و مصدر قیاصی این فعل اغاریدن است که در دهخدا نیز ثبت شده، و این فعل در اصل ۲ مصدر سماعی دارد که اغشتن و اغاردن هستند.
واژه آغشتن
معادل ابجد 1751
تعداد حروف 5
تلفظ 'āqeštan
ترکیب ( مصدر متعدی )
مختصات ( غَ یا غِ تَ )
واژه آغشتن از ریشه ی واژه ی سغدی آغاز است
واژه آغاز از سغدی ( ʾʾγʾz /⁠āγāz⁠/ ) ، از زبان پروتوایرانی *ā - ( "ad - " ) *gaHz - ( "اجرا کردن، شروع کردن" ) ، از پروتو - هندواروپایی *h₂ed - ( “at” ) *g⁽ʷʰ4eh₂ģʰ - ( “wade” ) . با سانسکریت गाह् ( gah، �شیرجه رفتن به داخل، راه رفتن� ) ، اسلوونیایی g�ziti ( �راه رفتن� ) همبستگی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها.
Rastorgujeva, V. S. , Edelʹman, D. I. ( 2007 ) Etimologičeskij slovarʹiranskix jazykov [فرهنگ ریشه شناسی زبان های ایرانی] ( به روسی ) ، جلد 3، مسکو: Vostochnaya Literatura، صفحه 261 ↑ Cheung, Johnny ( 2007 ) فرهنگ ریشه شناسی فعل ایرانی ( سری فرهنگ لغت ریشه شناسی هند و اروپایی لیدن؛ 2 ) ، لیدن، بوستون: بریل، ← ISBN، صفحه 96 ↑ Henning, W. B. ( 1939 ) �وامات سغدی در فارسی جدید� در بولتن مدرسه شرق شناسی ، جلد 10، شماره 1، صفحه
فرهنگ سغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدیدآورنده: شهرزاد فتوحی، بدرالزمان قریب ناشر: فرهنگان - ۱۳۸۳.
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی

نزدیکی کردن
آلوده کردن ( آ )

بپرس