اغراق

/~eqrAq/

    overstatement
    exaggeration
    hyperbole

فارسی به انگلیسی

اغراق امیز
exaggerated, hyperbolic, highfalutin, highfaluting, big, inflated

اغراق امیز کردن
to exaggerate, to magnify

اغراق گفتن
exaggerate, to exaggerate

اغراق گو
exaggerator

اغراق گویی
exaggeration, overstatement, hyperbole

مترادف ها

exaggeration (اسم)
مبالغه، اغراق، غلو، گزافه گویی

hyperbole (اسم)
مبالغه، گزاف گویی، اغراق، غلو، صنعت اغراق

extravaganza (اسم)
گزاف گویی، اغراق، فانتزی، اثر خیالی، اثر یا تصنیف از یک شخصیت خیالی

overstatement (اسم)
اغراق، غلو، گزافه گویی

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
شُتوور:اغراق
اغراق :صفتی را در فردی یا پدیده ای بیش از حد بزرگ نمایی کردن که در عالم واقعی میسر و ممکن نباشد.
فرانمایی، بیشنمایی
غُلُوّ
گنده گوزی در ادبیات عامه کنونی هم مورد استفاده می شود.
پیاز داغِشو زیاد کردن
متضاد اغراق هیچ وقت نمیتواند واژه "واقعی" باشد.
متضاد اغراق باید واژه یا کلمه ای باشد که معنی کوچک نمایی یا شکسته نفسی را بدهد.
چیزی را کم ارزش تر از ارزش واقعی بیان نمودن.
"واقعی" متضاد "دروغ" است نه متضاد "اغراق".
...
[مشاهده متن کامل]

متاسفانه من هم متضاد واژه " اغراق، گزاف" را نمیدانم.
خوشحال میشوم اگر کسی کمک کند.
سپاس و درود.

کلمه "واقع" متضاد اغراق نیست
متضاد اغراق "کوچک نمایی و تحقیر" است
پیاز داغش را زیاد کردن
زیادی شور یا بی نمک شدن
افراط یا تفریط
کم یا زیاد
بزرگ نشان دادن یک چیز کوچک
تخم دو زرده کردن = کنایه از کسی که کار کوچکی را بزرگ جلوه داده است.
اغراق ( ادبیات ) : گزافه ی شاعرانه
دکتر کزازی " گزافه ی شاعرانه " را در نوشته های خود به جای اغراق بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۶.
بزرگنمایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس