اغاز

/~AqAz/

    getaway
    beginning
    birth
    commencement
    dawn
    embryo
    front
    inception
    incipience
    initiation
    introduction
    onset
    outset
    prime
    rise
    start

فارسی به انگلیسی

اغاز بازی
face-off

اغاز به عمل کردن
move

اغاز خوب
flying start

اغاز رویداد
prologue

اغاز سریع
flying start

اغاز شدن
begin, break, commence, dawn, originate

اغاز گاه
tee, end, jumping-off place, square one, start, head

اغاز گشت دریایی
sailing

اغاز مسافرت دریایی
sailing

اغاز هرفرایند
conception

اغاز و فرجام
alpha and omega

اغاز کردن
begin, commence, embark, initiate, inaugurate, launch, make, open, preface, start, break, escence _, institute, attack, to begin, to start

اغاز کننده
starter

مترادف ها

prime (اسم)
زبده، کمال، اغاز، بهار جوانی، بهترین قسمت

inception (اسم)
سر، اکتساب، اغاز، شروع، اصل، دریافت، درجه گیری، بستن نطفه

beginning (اسم)
سر، اقدام، اغاز، شروع، عنصر، ابتدا، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، مبتدا

dawn (اسم)
سپیده، اغاز، سپیده دم، فجر، سحر، سحرگاه، بامداد

getaway (اسم)
گریز، اغاز، دور شو، فرار، گمشو

alpha (اسم)
اغاز، حرف اول الفبای یونانی، شروع، ستارهء اول

start (اسم)
اغاز، شروع، ابتدا، مقدمه، مبداء

commencement (اسم)
اغاز، جشن فارغ التحصیلی

birth (اسم)
اغاز، پیدایش، زایش، تولد، میلاد

aurora (اسم)
اغاز، سپیده دم، فجر، سرخی شفق، سحر

authorship (اسم)
اغاز، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابداع، ابتکار، احدای، ایجاد، اصل

outset (اسم)
اغاز، ابتدا

exordium (اسم)
اغاز، سراغاز، دیباچه، مقدمه، سردفتر، اول هر چیزی

preface (اسم)
اغاز، سراغاز، دیباچه، مقدمه، پیش گفتار

instep (اسم)
اغاز، رویه، پشت پا، پاشنه جوراب یا کفش

jump-off (اسم)
اغاز، شروع بحمله

lead-off (اسم)
سر، رهبری، اغاز، ضربت

venue (اسم)
اغاز، محل دادرسی، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی

پیشنهاد کاربران

اگر این همه واژه تورکی است چرا شاعران عسل سرا که غزل های پارسیشان عسل است نه غزل مانند حضرت استادشهریار حضرت صائب تبریزی حضرت مولانا حضرت شمس تبریزی خاقانی ووووو که ذکرهمه مثنوی هفتاد من کاغذ میشود یک
...
[مشاهده متن کامل]
غزل به ترکی نسروده اند ومثنوی حیدربابای شهریار باورکنید که از فروشکوه او کاسته عبدالرحمن جامی علیه الرحمه غزل عربی نفحات وصفک اوقده از شیرینی برتر از عسل است چرا یک غزل ترکی هیچ عریضه و جریده ای ار ار نکرده است

نخستین اولین بدوی بدو که عرب که در استراق وسرقت واژگان مهارت خاصی دارد هرواژه ای را که سرقت کند فورا آنراگریم میکند والی بدو وابتدا هم فارسی بوده در یک هتل در سوریه که در اجاره عراقی ها بود نتونستم بفهمانم که ابتدا اول وآغاز است بدو گفتم مبتدی گفتم هرچه گفتم نمیفهمید
اول: بررسی واژه �آغاز� و ریشه ی آن
شما فرمودید که واژه �آغاز� برگرفته از ترکیِ �آغز� ( دهان ) هست. اجازه بدید به این موضوع دقیق تر نگاه کنیم:
آغاز در فارسی، از دو بخش ساخته شده:
�آغ - � ( ag - ) به معنی �شروع کردن، بلند شدن� و � - از� ( پسوند اسم ساز )
...
[مشاهده متن کامل]

این ترکیب در متون فارسی میانه و فارسی کلاسیک هم ریشه داره. مثلاً در متون �شاهنامه�، �آغاز� به معنی شروع یک داستان یا رخداد اومده.
اما �آغز� در ترکی ( مثلاً در ترکی آذربایجانی یا ترکی استانبولی ) به معنی دهان هست و از ریشه ای کاملاً متفاوت میاد:
در ترکی استانبولی: ağız
در ترکی آذربایجانی: ağzı
🔹 پس تشابه آوایی این دو واژه دلیل بر اشتراک ریشه نیست. در زبان شناسی، این رو "false friends" می نامیم: کلماتی که شبیه به نظر می رسن ولی ریشه های متفاوت دارن.
- - -
🟢 دوم: آیا زبان فارسی تحت تأثیر ترکی بوده؟
بی شک، زبان فارسی در طول قرن ها تحت تأثیر زبان های مختلفی قرار گرفته:
زبان های شرقی ایرانی ( مثل سغدی و بلخی )
عربی بعد از اسلام
ترکی در دوران سلجوقیان، تیموریان، و صفویان
مغولی در زمان ایلخانان
حتی فرانسوی و روسی و انگلیسی در دوره قاجار و پهلوی
🔸 اما این نکته مهمه: تأثیر داشتن به معنی سازنده بودن نیست. زبان ترکی روی واژگان، اصطلاحات، و سبک گفتار فارسی اثر گذاشته، ولی ساختار گرامری و بنیاد واژگان فارسی هنوز از ریشه های ایرانی ( آریایی ) هست.
- - -
🟢 سوم: ادعای اینکه زبان رسمی ایران توسط ترک ها ساخته شده
برای بررسی این ادعا، باید به منابع تاریخی و زبان شناسی معتبر مراجعه کرد:
📘 شواهد تاریخی:
زبان رسمی در دوران قبل از اسلام: پهلوی ( فارسی میانه )
زبان رسمی در دوره سامانیان و غزنویان و بعدش: فارسی دری
حکومت های ترک تبار مثل سلجوقیان، غزنویان، خوارزمشاهیان و حتی صفویان، خودشان فارسی نویس بودند و دربارهایشان با زبان فارسی اداره می شد ( مثلاً دیوان انشا، فرمان ها، متون رسمی )
> به عنوان مثال، نظام الملک طوسی، وزیر ایرانی تبارسلجوقیان، کتاب �سیاست نامه� را به فارسی نوشت.
🔹 پس ترک زبان ها نقش بزرگی در حفظ و گسترش فارسی داشتند، ولی سازنده اصلی این زبان نیستند.
- - -
🟢 چهارم: استعمار و سیاست زبانی در ایران
شما به بحث استعمار اشاره کردید. ایران هرگز به صورت رسمی مستعمره انگلیس یا روسیه نبوده، ولی بی شک تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی این کشورها قرار گرفته؛ مخصوصاً در دوره قاجار و پهلوی.
اما سیاست زبانی در ایران بیشتر بر محور یکسان سازی زبانی ( Nation - building ) بوده؛ مثلاً آموزش فارسی به عنوان زبان رسمی و سرکوب برخی زبان های بومی ( مثل ترکی، کردی، بلوچی و . . . ) .
این روند، قابل نقد است و امروز هم بسیاری از متخصصان زبان شناسی و حقوق فرهنگی بر حق آموزش به زبان مادری تأکید دارند.
- - -
🟢 جمع بندی
ادعا بررسی نتیجه
واژه �آغاز� از ترکی �آغز� گرفته شده از نظر زبان شناسی نادرسته تشابه ظاهری باعث اشتباه شده
زبان فارسی توسط ترک ها ساخته شده نادرست ترک ها در گسترش فارسی نقش داشتن، نه ساخت آن
ایران مستعمره بود نه رسمی، ولی تحت نفوذ شدید بود استعمار غیررسمی اقتصادی - فرهنگی وجود داشت
فارسی پر از واژه غیرایرانیه درسته و این طبیعیه، چون زبان ها پویا هستن

انشالله یه روزی قاطی انسان های غیر عوام و آگهی شوید و آن روز خواهید فهمید که چرا من و دوستان هم
هم فکران من چرا میگن
زبان رسمی حال ایران
توسط تورک ها ساخته شده
و کلمات عربی و هندو تکمیلترش کرده
...
[مشاهده متن کامل]

فقط قبل اینکه اگاه شین
حتما باید به زبان شیرین تورکی
تسلط کافی داشته باشین
تا متوجه بشین چرا میگیم
این زبان را تورک ها ساختن

قرار نیست
یه عده در یه زمانی
یه جیزایی گفتن
چه به صورت اینکه شاهی
کشوری دستور داده باشه
که من هر جی میگم تو به عنوان نویسنده
باید اطاعت کنی
مثلا بگی کلمه دایی
مربوط به پارسی میانه
...
[مشاهده متن کامل]

اوستابی و . . .
فلان میباشد
در حالی اگر یکم عقلمون رو
عقلتون رو به کار بندازید
و یکم بیشتر وارد جزئیات بشید
شاید متوجه بشید واقعیت اون چیزی نیست
که یه عمره به گوشتون خوندن
یه عمره گوگل کردین
به هر حال ما از زمان پهلوی
مستعمره انگلیس و شرکاشیم
عقل حکم میکنه
که این جریانات رو به موضوعات
اضافه کنیم
نه شما اگر فک میکنید
ما مثل هند مستعمره نبودیم
اون دیگه بر میگرده
به طرز فکر معیوب شما

آقای سایدسرورsayid sarvar. آفرین بر شما تورکها چون منبع گاز آمونیاک که در داخل معده تبدیل به گاز و گوز شده است همان اکسیژنی است که از راه دهان درون معده جا گرفته که بعد با صدا از مخرج خارج میشود. وشیخ اجل. سعدی علیه رحمته میفرماید
شکم زندان باد است ای خردمند
ندارد هیچ عاقل باد در بند
آغاز
ما تورکا به دهان آغز میگیم
یعنی جایی که محل شروع
خوردن غذاست
مطمعنا آغاز برگرفته از آغز هست
مثل کلمات دیگری که تا به الان
خیلیا فک میکردن
پارسیست
آغاز به ساکن:ابتدا به ساکن.
پیشا آغاز، آغاز، پسا آغاز.
پیشا انجام، انجام، پساانجام.
پیشافرجام، فرجام، پسافرجام.
پیشاآماج. آماج، پسا آماج.
پیشا داگ. داگ. پسا داگ.
داگ ( دالگه=دالگاه ) جایی که دال رابگذارندتا در روند وراه کاروان یا مردم در آنجا به هم برسند.
آغاز و جغد و ملغ یا ملخ و آغشتن و زیور و آسیمه و. . . وام واژگان زبان سغدی در فارسی هستند .
در فارسی از آغاز مصدر آغازیدن برساخته شده و بارها در شاهنامه و آثار نسبتا سره پارسی نوی نخستین به کار رفته.
...
[مشاهده متن کامل]

در شاهنامه سغدی هم این واژه بارها دیده شده
داستان های ایرانی به زبان سغدی که آنها هم رستم و سهراب و. . . دارند

آغاز واژه ای تورکی است که از آغیز تورکی به چم دهان گرفته شده همانگونه که آغیز ابتدای دستگاه گوارش می باشد از این واژه به جای شروع استفاده شده است
بادی
بَدْو
بِدا
بدایت
عنفوان
سر فصل
سرنامه
استارت
( آغیز ) در ترکی یعنی دهان، ورودی تغذیه بدن، شروع دستگاه گوارش. ( بوغاز ) هم به گلو گفته میشه.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی آغاز از ریشه ی دو واژه ی آغ و آز فارسی هست
اغازاغازاغازاغازاغازاغاز
درود
همسنجی واژه های آغاز، آغوز و آغیز:
در بررسی واژگان بایسته است که به ارزندگی واژه نیز بنگریم؛
درینجا ما دو واژه ی آغاز و آغوز را داریم و برای برخی دوستان پرسش پیش آمده که کدام واژه از آن یکی گرفته شده؟
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی آغاز، اندریافتی ( مفهومی ) برای نشان دادن ابتدا و شروع یک کار یا فرایند است؛
از سوی دیگر واژه ی آغوز یک نام ساده است به چم نخستین شیری که دوشیده می شود به دیگر سخن، آغوز شیر آغازین است.
سنجش چم و معنای این دو واژه نمایان می سازد این دو واژه هرگز هماَرز و هم ارزش نیستند که در دو کفه ی ترازو باهم سنجیده شوند که گمان برده شود که کدامیک از دیگری گرفته شده.
نمی توان پنداشت واژه ی ارزنده ای مانند آغاز از واژه ی ساده و پیش پاافتاده ای همچو آغوز برگیری شده باشد بلکه خردورزانه آشکار است واژه ای که دارای اندریافتِ شروع یک کار است و برای هرچیزی و درونمایه ای نیاز به چنین واژه ای هست باید بسیاربسیار زودتر ساخته و بکارگیری شده باشد تا واژه ای که نشانگر [نخستین شیر دوشیده شده] است.
حتا واژه ی شیر هم باید بسی زودتر ساخته شده باشد تا آغوز که گونه ای از شیر است.
با این بازنمایی روشن است آغوز یکی از واژگان عامیانه و مردمی پارسی ست که از واژه ی آغاز برگیری شده، به زبان دیگر [آغوز] گونه ای از [آغاز] است نه وارونه ی آن.
دوستان ترکزبان می گویند ما به دهان می گوییم آغیز پس. . . !
برپایه ی بازنمود بالا، روشن است که آغیز نیز برگرفته از آغاز است یعنی اندام آغازین برای کار خوردن،
درواقع آغیز هم مانند آغوز گونه ای از آغاز است نه اینکه آغاز گونه ای از آغیز یا آغوز باشد.
برای برخی مایه ی شگفتی ست که چرا این همه واژگان همانند میان پارسی و ترکی به ویژه ترکی آذربایگان یافت می شود با اینکه این دو زبان همریشه نیستند.
برای پاسخ باید به تاریخ نگاهی داشت جایی که دهها و صدها پشتوانه و سند ثابت و استوار می کند که زبان پهلوی با گویش آذری تا همین دوره صفوی، هنوز هم زبان همه گیر در آذربایگان بود و آذری زبانان در گذر چند صد سال یک دگرش آرام زبانی از آذری به ترکی را پیموده اند گرچه در این میان هزاران واژه را هم با خود به زبان نوآمده درون نموده اند.

معنی آغاز به صورت عامیانه یعنی شروع ولی معمولا معنی ابتدا رو میده
مخالف عامیانش انتها و مخالف اصلیش معنی فرجام و پایان رو میده
خدایا هر بدعت از زندگی در پناه مصونیت آغازی برای رسیدن به بهترین ها باشد .
اغازاغازاغاز
آغاز ( به تامیلی: Arrambam ) و ( به انگلیسی: Beginning ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی ویشنو واردان است. در این فیلم بازیگرانی همچون آجیت کومار، آریا، نایانتارا، تاپسی پانو، ماهش مانجرکار، آتول کولکارنی، سومان رانگاناتان و رانا داگوباتی ایفای نقش کرده اند.
اغاز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آغاز_(فیلم_۲۰۱۳)
واژه آغاز از سغدی ( ʾʾγʾz /⁠āγāz⁠/ ) ، از زبان پروتوایرانی *ā - ( "ad - " ) *gaHz - ( "اجرا کردن، شروع کردن" ) ، از پروتو - هندواروپایی *h₂ed - ( “at” ) *g⁽ʷʰ4eh₂ģʰ - ( “wade” ) . با سانسکریت गाह् ( gah، �شیرجه رفتن به داخل، راه رفتن� ) ، اسلوونیایی g�ziti ( �راه رفتن� ) همبستگی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها.
Rastorgujeva, V. S. , Edelʹman, D. I. ( 2007 ) Etimologičeskij slovarʹiranskix jazykov [فرهنگ ریشه شناسی زبان های ایرانی] ( به روسی ) ، جلد 3، مسکو: Vostochnaya Literatura، صفحه 261 ↑ Cheung, Johnny ( 2007 ) فرهنگ ریشه شناسی فعل ایرانی ( سری فرهنگ لغت ریشه شناسی هند و اروپایی لیدن؛ 2 ) ، لیدن، بوستون: بریل، ← ISBN، صفحه 96 ↑ Henning, W. B. ( 1939 ) �وامات سغدی در فارسی جدید� در بولتن مدرسه شرق شناسی ، جلد 10، شماره 1، صفحه
فرهنگ سغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدیدآورنده: شهرزاد فتوحی، بدرالزمان قریب ناشر: فرهنگان - ۱۳۸۳.
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی

اغاز
واژه آغاز یا شروع به زبان های ترکی استامبولی و ترکی آذری میشه Başlangı� میشه پس آغاز یه واژه سغدی از زبان های ایرانی شرقیه
آغاز یک واژه صددرصد پارسی می باشد.
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
( چکامه پارسی سچه )
شروع پیش درآمد درآمد بدو ابتدا
آغاز از آغیز ( دهان ) که شروع و آغاز دستگاه گوارش است. گرفته شده است. و با کلمه آغوز مترادف است.
بررسیِ کارواژه یِ " آختن/آزیدن" با بُن کنونیِ " آز" /پیشنهادِ واژه به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur/Ur "
1 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با پیشوندها داریم:
1. 1 - " یاختن" با بُن کنونیِ " یاز" :
...
[مشاهده متن کامل]

" یاختن" برآمده از کارواژه یِ " اَیاختن" با بُن کنونیِ " اَیاز" است که در آن " اَی" پیشوند است. چنانکه در زیرواژه یِ " اَی" از این تارنما آورده ام، پیشوندِ پارسیِ میانه یِ " اَی" به ریختِ " ی" درآمده است: نمونه " اَیاری به یاری"/ " اَیافتن به یافتن" و. . . .
نکته: کارواژه یِ " اَیاختن/یاختن" را هم از نگرِ ساختاری و هم از نگرِ چمیک ( =معنایی ) با کارواژه یِ " اَیافتن/یافتن" همسنجی کنید.
1. 2 - " فرآختن/فرآزیدن" با بُن کنونیِ " فرآز":
"فرآختن" از پیشوندِ " فر، فرا" به همراه کارواژه یِ " آختن" ساخته شده است. پیشوندِ " فَر/ فَرا" به پیشوندِ "فرَ" از زبانِ اوستایی برمی گردند که به چمِ " پیش، جلو، دور، ورا" بوده است.
1. 3 - " ترآختن/ترآزیدن" با بُن کنونیِ " تَرآز":
" ترآختن/ترآزیدن" از پیشوندِ " تَر، تَرا" به همراه کارواژه یِ " آختن/آزیدن" ساخته شده است. ما در زبان پارسی میانه گونه یِ تراگذرایِ این واژه را داشته ایم: ترازینیتَن ( =تر. آز. ین. یتَن ) که با بازگردانش به پارسیِ کُنونی واژه یِ " ترازاندن" را خواهیم داشت.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با کارواژه هایِ اوستایی داریم:
ما کارواژه یِ " آختن" را به همراهِ کارواژه یِ اوستاییِ " دا" در واژه یِ " داختن =دا. آختن" از کارواژه یِ " پَرداختن/پردازیدن" داشته ایم.
نکته: در زبانِ اوستایی و پارسی میانه هم آمیختگیِ دو " آ " ، یک " آ" می سازد؛ در اینجا ( دا. آختن = داختن ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
3 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با واژه یِ " اَغ" در " اغرَ = اغ. رَ" از زبانِ اوستایی به چم" نخست، آغاز" داشته ایم. واژه یِ " آغازیدن" برآمده از واژه یِ اوستاییِ " آغ" به همراهِ کارواژه یِ " آزیدن/آختن" است؛ پس ریختِ دیگرِ " آغازیدن"، " آغاختن" می باشد.
با همسنجیِ شماره هایِ 1 و 3 در بالا می توان از " آغ" به عنوانِ پیشوندِ کارواژه بهره برد.
پیشنهاد ( بسیار ارزشمند ) :
من به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur " که به امری " آغازین، نخستین، بنیادین" اشاره دارد، پیشوندِ " آغ" را پیشنهاد می کنم. چنین پیشنهادی می تواند در یافتنِ برابرهایی به جایِ واژگانِ " Urelement ، Ursprung، Urbild، Urspracheو. . . " بسیار رهگشا باشد. همچنین می توان از پیشواژه یِ " بُن" یا پیشوندِ " نِ" نیز بهره برد.

واژه آغاز کاملا است ریشه اوستایی و سغدی دارد در عربی می شود البدایة واژه به زبان این واژه یعنی صد درصد پارسی است.
منابع ها. فرهنگ فارسی عمید
Edit
Henning, W. B. ( 1939 ) , “Sogdian Loan - Words in New Persian”, in Bulletin of the School of Oriental Studies‎[1], volume 10, issue 1, page 98
ریشه ی آغاز از آغوز گرفته شده است به معنای اولین شیر مادر که به بچه داده می شود وچون این شیر را برای سلامت کودک لازم می دانسته اند به آن خیلی اهمیت می داده اند علم پزشکی هم آن را ثابت کرده است در زبان کردی به عمل آغوز دادن به به بچه ( گش ) گفته می شود
در مورد کلمۀ آغاز در زبان فارسی اجتمالاً با کلمۀ Agz آگز ( Ağz ) ترکمنی - Ağızآغیز آذری، استانبولی - Og'izاُگیزاُزبکی - Awızآویز قزاقی، Ooz اُوز قرقیزی= دهانه، مدخل، دهان، سخن، بیان، مقدمه، ابتدا ، و. . . . مرتبط است
...
[مشاهده متن کامل]

Ağza= بگو، و. . . فعل امر آغزاماکAğzamak=در مورد چیزی شروع به سخن گفتن کردن، سخن آغازیدن، سخن بر دهان ( زبان ) آوردن، گفتن، بیان کردن، سخن گفتن، صحبت کردن، سرآغاز سخن گفتن، و. . .
sen ol zaddan Ağza سِن اُل زاددان آغزا= تو در مورد آن چیز بگو
sen ol s�y Ağza aldiň indy ony Ağza سِن اُل سُوزی آغزا آلدینگ ایندی اُنی آغزا= تو آن سخن ( کلمه ) را به دهان گرفتی حالا آن را بگو، تو آن کلمه را بر زبان آوردی حالا آن را ادامه بده
ol s�y Ağzady indy mende ol barada Ağzajak اُل سُوزی آغزادی ایندی مِندَ اُل بارادا آغزاجاک= او سخن را آغاز کرد اکنون من هم در آن باره می خواهم بگویم
ol s�zy Ağza diseň men Ağzarin eger اِگِر اُل سُوزی آغزا دیسِنگ مِن آغزارین= اگر بگویی آن سخن را بگو من می گویم ( شروع می کنم، آغاز می کنم )
ol s�z ağz ağza geldy اُل سُوز آغز آغزا گِلدی، ağızdan - ağıza gəldi=آن سخن دهان به دهان آمده،
sen ol s�zy ağzama ağziňy yap سِن اُل سُوزی آغزاما آغزینگی یاپ=تو آن سخن را نگو دهانت را ببند
men bir s�z ağzaiyn من بیر سُوز آغزایین= من سخنی بگویم، من سخنی آغاز کنم
yol ağzy یول آغزی= مدخل راه، دهانۀ جاده، آغاز راه -

واژه آغاز چون آخرش با - ز - تموم میشه پس تورکیه
شاید بپرسید چرا واژه ( آغرَ ) در گذرِ زمان به ( آغ ) در ( آغ. آزیدن ) کوته نویسی شده است؟
پاسخ:
برخی از واژگان در زبان اوستایی - پهلوی که به آوای ( ر ) می انجامند، در گذر زمانِ یا با زدایشِ ( حذفِ ) آواییِ ( رَ ) یا با جایگشت آواییِ ( ر ) با آوایِ پیشین همراه بوده اند؛ برای نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - زدایشِ آواییِ ( رَ ) :
واژه ( چنگرَ ) به ( چنگ، چنگال ) ، واژه ( آغرَ ) به ( آغ ) و. . .
2 - جایگشتِ آوایِ ( ر ) با آوای پیشین:
واژه ( وَفر ) به ( برف ) ، ( چَخر ) به ( چرخ ) ، ( سخر ) به ( سرخ ) ، ( جَفر، زفَر ) به ( ژرف، ظرف ) و. . .

پیوست دیدگاه پیشین:
در زبان اوستایی ( آغرَ ) به چمِ ( نخست، آغاز، سرآغاز ) آمده است و ( آغرَوَ ) به چمِ ( کاکول، مویِ سر ) بوده است و تکواژِ ( آز ) نیز بُن کنونیِ کارواژه ( آختن/آزیدن ) است.
چنانکه در رویه 43 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
اغاز
=the onset of something
the beginning of something, especially something bad
پیوست دیدگاه پیشین درباره ( آغ ) در آغازیدن:
آغشتن همعنا با سرشتن می باشد.
آغشتن از ( آغ ) ، ( هشتن ) می باشد که خود نشان می دهد ( آغ ) در زبان پارسی یک پیشوند است.
سر. هشتن ( سرشتن ) =آغ. هشتن ( آغشتن )
سر= آغ
سرشتن بمانند آغشتن، به معنای آمیختن نیز می باشد.
آغازیدن از دو بخش:
1 - آغ ( آغر، آغرا، آغرو )
2 - آزیدن
می باشد بمانند واژگان تَرازیدن، فَرازیدن و . . .
بررسی بخش ها:
1 - ( آغ ) این تکواژ در زبان اوستایی به گونه ی آگرو ( first:agro:نخست، ابتدا ) و
...
[مشاهده متن کامل]

( beginning:agrəm:، اغاز، شروع ) و نیز در زبان سانسکریت به گونه ی ( آگرا ) به معنای ( beginning ) و آگرِ ( at the beginning، initially ) و در زبان Ashokan Prakrit به گونه ی آگا ( aga /agga ) و در زبان Old Marathi به گونه aggao می باشد. همه زبانهای یادشده ی بالا هندوآریایی هستند و همچنین در زبان ایرانیِ سغدی نیز واژه آغاز بکار می رفته است.
2 - بررسی بخش دوم آسان است چراکه ( آزیدن ) گونه ی دیگر کارواژه ( آختن ) است چنانکه
می گوییم: فراختن و فرازیدن و. . .
( آختن و آزیدن ) بمانند ( گفتن و گوییدن ) ، به گونه ای است که کارواژه با بُن کنونیَش ستاک می یابد.
آغاز نیز از این نظر بمانند ( تراز، فراز و . . . ) است.

آغاز واژه ای پارسی است غ از پارسی باستان در زبان پارسی بوده حتی فردوسی بزرگ هم در شاهنامه از واژه آغاز چندین بار بهره برده
وقتی چیزی را نمیدانید لطفاً دیدگاه نگزارید
بدو
من در مغولی و قزقیزی و قزاقی و ایغوری و ازبکی و تاتاری و ترکی استامبولی جستجو کردم همگی یا باشی بود یا بشلانشی و ایخیل و این دست واژه های بود و هیچ کدام یک واژه زیبا مانند اغاز در زبانشان نبود - اخر کسی که بچشم میگوید گوز سخن گفتن چه داند
واژه ی آغاز از ریشه فعلی گاز هست به چم استارت زدن دویدن و پیشوند ( آ ) .
منبع: Etymological Dictionary of the Iranian Verb
این که واژه ای در فارسی مانند واژه ای در زبان تورک و مغولی باشد دلیل بر ریشه ی مشترک نیست زیرا این دو زبان از دو خانواده ی زبانی جدا هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی واژه های فارسی با هندی و یونانی اشتراک دارد. زیاد اسرار نکنند که زبان ایرانی را با زبان های مغولی پیوند دهند زیرا پایه ی دانشیک ندارد و فقط چهار تا بیسواد این ها را باور میکنند .

اگر آغاز ترکی بود فردوسی آن را آن هم به این تعداد فراوان در شاهنامه به کار نمی برد در ظاهر نخستین بار هم رودکی شاعر سامانیان پارسی زبان در سروده هایش آن را به کار برده که نشان از پارسی بودن آغاز است. به
...
[مشاهده متن کامل]
دشمن بر ( پر ) از خشم آواز کرد تو گویی مگر تندر آغاز کرد رودکی /// همچنین واژه بدآغاز که به معنای بدنهاد و بدسرشت آمده.

مترادف:شروع
متضاد:پایان
آغاز شروع ابتدا اول
1. شروع
2. ابتدا
ابتدا، اوان، اوایل، اول، بدایت، بدو، سرآغاز، شروع، عنفوان، فاتحه، مبدا، مطلع، مقدمه، نخست
ابتدا
شروع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)