إعمال: کاربست
به زبان سنگسری
کِردار kerdar
نه کار ne kar
رفتار و کردار restart o kerdar
بِکار بگردن betar begetden
اِنجوم enjoy
اّمل anel
ز هستی ما را چه آید کمال
زر وسیم وزور بر شخصیت نه کمال
... [مشاهده متن کامل]
زانچه بر خاک شود آن را بی خیال
چون در دنیا ندهد تو را شکوه و جلال
ز داد وقال زبان نرم نشود بر وصال
ز کردار و اعمال صالح رو به سوی اقبال
ز اعمال نیک شکوه و جلال بر هر خوش جمال
ز حرف نیاید بهره ، ز اعمال آید عشق در هر حال
اعمال تو را ره به افق در جمع فرزانگان چون غزال
اعمال نیک وبد در نفس رو به سوی کمال وزلال
اعمال نیک و خالص ره به سوی یار تا شوی اتصال
ز اعمال بد ورنگارنگ عمر تلف ره به سوی زوال
ز فرصت در پیمان تو در اعمال چه داری توتال
ز جوانی درمستی نداریم اعمال در خیال
در پیری سستی در اعمال هستیم در چاه وچال
در دولت عشق اعمال نیک دهد تو را شکوه و جلال
گر نه هر اعمال ناپایدار بر خاک مالامال
ز کوله بار ما اعمال جلوه گر در دو سرا بر هر آشفته حال
بی عمل چون خار وخاشاک دردو سرا بد خصال
پارسی هر بشر عمل او زائده شخصیت و کمال
بی عمل چون دار خشک بی ثمر و بی جمال
اَعمال ( کارها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
کارِل kārel ( کار با پسوند جمع لکی اِل ) .
اِعمال ( به کار بردن ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی مانوی است: هَنزَف hanzaf.
گاهی انجام
گاهی اجرا
گاهی استفاده
اَعمال:کارها، کرده ها، کردارها
اِعمال: به کار بستن، عملی کردن، به اجرا گذاشتن.
وارده
بکار بستن
بکار گرفته شدن
نمونه:
قانونگزار ایالتی �کالیفرنیا�: �الکس لی� پیشنهاد نموده که ۱. ۵⸓ �باژ بر دارایی� ( مالیات بر دارایی ) خانواده ها به ارزش بیش از یک میلیارد دلار بکار گرفته ( اعمال ) شود.
کردار
مفرد:عمل
معنی:کارها
هم خانواده:اعمال، عمل، علم
معنی:کارها
مفرد:عمل
هم خوانواده:اعمال، عمل، علم
کاربرد ( اِعمال )
نمونه:
�کاربرد زور� بجای� اِعمال جبر�
کار ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)