آگاهی رسانی
نمایه و نمونا:فهرست واعلام.
آگاهش:اعلام. اعلامیه.
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_announce
یا #to_ennunciate به معنای رسماً تصمیم، حقیقت یا رویدادی را اعلام کردن؛ به اطلاعِ عموم رساندن؛ اعلان کردن؛ و جُزین
ا↙️
#سنودن ( so. nu. d. an )
... [مشاهده متن کامل]
یا:
#سنوییدن ( so. nuy. id. an ) 👈 سُ ( پیشوندِ فعل، به معنای بیرون، خارج —� بسنجید با: سگالیدن، سُتوه . ) نوی ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - nuy به معنای آواز سردادن، بانگ زدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر ) ( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ سُنودَن می شود: سُنوی . ( بسنجید با: زادن —� زای . )
▪️مثال:
۱ - آن ها خبرِ مرگِ مادرشان را در روزنامه ی محلی سُنودند ( اعلام کردند. )
۲ - رئیس جمهور فردا پیوستنِ ایران به پیمانِ شانگهای را می سُنویَد ( رسماً اعلام می کند. )
🔺 توجه:
🔹 #announcement اعلام، اعلامیه
or: #annunciation
🔹 #سنویش ( سُنویِش )
یا: #سنود ( سُنود )
یا: #سنویه ( so. nuy. e )
▪️مثال:
۱ - سُنودِ ( اعلامِ ) او تاییدی بود بر اینکه او دیگر نخست وزیرِ پاکستان نیست.
۲ - یک ماه از زمانِ مقرر گذشت، ولی آن ها در رابطه با وام ِ ازدواج هیچ سُنویشی ( اعلامیه ای ) صادر نکردند.
🔸 #announcer اعلام کننده
or: #annunciator
🔸 #سنویش گر ( سُنویِش گر )
یا: #سنوینده ( سُنویَنده )
یا: #سنود گر ( سُنودگر )
▪️مثال:
سُنویِش گرها ( اعلام کننده ) و گزارش گر های صدا و سیما گاهی می توانند نقشِ مهمی در شوراندنِ مردم علیهِ بی عدالتی داشته باشند.
🔹 #to_preannounce
🔹 #پیش سنودن ( پیش سُنودن )
یا: #پیش سنوییدن ( پیش سُنوییدن )
▪️مثال:
سیاستِ آن ها این بود که جزئیاتِ فراورده های نوینِ خود را پیش نمی سُنودند ( از پیش اعلام نمی کردند. )
🔸 #preannouncement
🔸 #پیش سنویش ( piš. so. nuy. eš )
یا: #پیش سنود ( پیش سُنود )
▪️مثال:
پیش سُنودِ ( اعلامِ پیشینِ ) تخفیف ها همچنین به مردم امکان می دهد تا از میانِ گزینه های مختلف بهترین ها و ارزان ترین ها را برگزینند.
🔹 #preannounced
🔹 #پیش سنوده ( پیش سُنوده )
▪️مثال:
او در دیداری پیش سُنوده ( از پیش اعلام شده ) از اصفهان با دانشجویانِ این شهر دیدار کرد.
🔸 #unannouced اعلام نشده
🔸 #ناسنوده ( ناسُنودِه )
▪️مثال:
۱ - او ناسُنوده ( بدونِ اعلام کردن ) و ناگهانی در دفترِ کارش حاضر شد، و توانست اطلاعاتِ بسیاری درباره ی کارمندانش به دست آورد.
۲ - آن ها می خواستند هویت شان نزدِ مردم ناسُنوده ( اعلام نشده، پنهان ) باقی بماند.
🔹 #annunciatory
or: #annunciative
🔹 #سنویشی ( سُنویِشی )
☑️ همریشه های #سنودن و #سنویش و #سنوینده در دیگر زبان های ایرانی:
سکایی 👈 بانگ برمی آورند. ➖ nuvaind�
سغدی 👈 صدا، فریاد ➖ nwβ
فارسی 👈 نویدن ( زاری کردن ) ، نوییدن زنودن ( نالیدن ) ، نَوا، نَوِستن، نوف، نویه، نیوه
آسی 👈 زوزه کشیدن ➖ nīwyn
یغنابی 👈 زوزه ➖ nuyak
کردی 👈 میومیو کردن ➖ new - new kirin
یدغه 👈 ماق کشیدن ➖ anuv
وخی 👈 گریستن ➖ - nev
سریکلی 👈 گریستن ➖ - nεw
روشانی 👈 موییدن، نالیدن ➖ - nāw
تخاری 👈 غریدن ➖ - nu
سانسکریت 👈 فریاد کشیدن، بانگ زدن ➖ - nav
ایرلندی کهن 👈 بانگ، فریاد ➖ nuall
ایرلندی کهن 👈 شناساندن ➖ noid
یونانی 👈 فراخواندن ➖ neuo
لاتینی 👈 پیام رسان ➖ nuntius
انگلیسی 👈 اعلام کردن ➖ to announce
پ. ه. ا 👈 بانگ زدن، فریاد کشیدن ➖ - neu
🔺 نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از همین ریشه بروید به: #to_pronounce .
������������������ ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
رکلام
اِعلام و اعلان: اعلام یعنی آگاه کردن، آگاهانیدن و اعلان یعنی آشکار کردن.
همتای پارسی اعلام:
اَزدا ( پارسی باستان )
آدیس ( سنسکریت: ādiś )
همتای پارسی اعلان: ابدیس abdis ( پارتی ) .
اعلانات: ابدیسان
اِعلام
بَرگویی ، برگویانی ، بردانی ، بردانانی
اِعلام کردن
بَرگفتن ، برگویاندن ، بردانستن ، برداناندن
( اِعلام در آهنگ اِفعال از ریشه ی عَلَمَ = دان ، دانستن است )
اعلام جمع علم ( بر وزن قلم ) به معنی کوه است ، ولی در اصل به معنی علامت و اثری است که از چیزی خبر می دهد ، مانند علم الطریق ( نشانه های راه ) و علم الجیش ( پرچم لشکر ) و مانند آن ، و اگر به کوه علم گفته می شود به خاطر همین است که از دور نمایان است ، و گاه بر فراز آن آتشی می افروختند تا نشانه ای برای رهگذران باشد ، ولی بود و نبود آتش در این نامگذاری تاثیری ندارد .
... [مشاهده متن کامل]
( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 451 )
از آیات و نشانه های خداوند کشتیهائی است همچون کوهها که بر صفحه دریاها به حرکت در می آید ( و من آیاته الجوار فی البحر کالاعلام ) .
واژه اعلام
معادل ابجد 142
تعداد حروف 5
تلفظ 'a'lām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ عَلَم]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'a'lAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
اعلام: گفتن
روند پیشرفت کار را اعلام کردن: روند پیشرفت کار را گفتن
اعلام : نیوِدِش ( پارسی میانه )
نیوِ جنگ : اعلام جنگ
معارف. مردمان شناخته و معروف. ( منتهی الارب ) . ناموران. ( غیاث ) ( آنندراج ) . اشخاص معروف. ( از اقرب الموارد ) . مردمان نامور و معروف و مشهور. ( ناظم الاطباء ) . ج ِ معروف ولی اغلب آن را به قیاس �مشاهیر�
... [مشاهده متن کامل] که جمع مشهور است �معاریف � خوانند. ( از نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال دوم شماره ص 27 ) : در پی او نماز کردیمی و تا بیرون آمدیمی هزار سوار از مشاهیر و معارف و ارباب حوایج و اصحاب عرایض بر در سرای او گرد آمده بودی. ( چهارمقاله ) . تنی چند از معارف و مشاهیر برخاستند. ( چهارمقاله ) . هیچکس از کبار امراء خراسان و معارف دولت نماند که مغمور احسان و مشمول انعام او نشد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 256 ) . معارف ملک میان او و سلطان توسط کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ، ایضاً ص 359 ) . معارف کبار و مشاهیر احرار را بر لزوم طاعت و قیام به خدمت او تکلیف فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 438 ) . و اکابرو معارف با معازف و مزامیر به جشن و سور. . . ( جهانگشای جوینی ) . به مهر خود و سجل قاضی عسکر و مفتی و معارف لشکر و عظماء امرا و اعیان شاه تسلیم میرزا حسین نموده او را روانه نموده خود کوچ کرد. ( عالم آرا ) . و رجوع به معروف شود. || اهل علم و فضل. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : وزیر ابوالعباس از معارف کتاب و مشاهیر اصحاب فایق بود. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی چ 1 تهران ص 356 ) . أئمه و معارف شهر بخارا به نزدیک چنگیزخان رفتند. ( جهانگشای جوینی ) . || آشنایان. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) .
اعلامات . [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اِعلام ، آگاهانیدن . ( از فرهنگ فارسی معین ) .
خبر دادن
جار زدن بجای اعلام نمودن
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/09/blog - post_3. html
به آگاهی رساندن ( بجای اعلام کردن ) د بیش تر باره ها
اَعْلام: بزرگان، اسم های خاص، پرچم ها
اِعْلام: آگاه کردن، خبر دادن
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَعْلام ( جمع عَلَم ) به چند معنی است: یکی به معنای "بزرگان، برجستگان، مشاهیر" و دیگر به معنای "اسم های خاص" و سوم به معنای پرچم ها " ( اَلَم /علم ) اما اِعْلام مصدر است به معنای" آگاه کردن، خبر دادن"
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳٠. )
برشمردن ( بجای �اعلام کردن� در برخی باره ها )
بجای �اعلام کردن� می توان در برخی باره ها با اندک چشم پوشی از واژه ی پارسی �برشمردن� سود برد. این نکته را نیز بیفزایم که آرش این واژه، هم در �فرهنگ پارسی معین� و هم در �لغتنامه دهخدا� نه چندان باریک و دربرگیرنده و رویهمرفته نارساست.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ آذر ماه ۱۳۹۷
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/12/blog - post_13. html
انتشارات، تبلیغات، آگهی، اعلامیه، بیان، بیانیه، ابلاغیه، مطبوعات، نشریه
eålãm این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آدیس، آسرو ( سنسکریت )
اودار ( سنسکریت: اوداهْر )
اوپَن ( سنسکریت: اوپَن یَس )
پَرواچ ( سنسکریت: پْرَوَچ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)