اعراض: عبارت است از اینکه مالک مال به قصد قطع رابطه مالکیت با مال، آن را رها نماید. برای تحقق اعراض باید دو عنصر مادی رها کردن و معنوی قصد وجود داشته باشد.
ابرا یعنی بخشش حق دینی خود و بری کردن مدیون. مثال:ابرا مهریه
اعراض یعنی بخشش حق عینی خود . مثال : ساعت، یا خودرو
اعراض یعنی بخشش حق عینی خود . مثال : ساعت، یا خودرو
إعراض : اسقاط حق عینی
مثل :حق ارتفاق
مثل :حق ارتفاق
سلیم
اراض: روی برتافتن.
اراض: روی برتافتن.
حق مالکیت مالی را اسقاط کنیم و آن مال را دور بیندازیم ( اعراض ) می گویند
اَعراض: جمع عَرَض.
اِعراض: مصدر: روی گرداندن، روی تافتن.
اِعراض: مصدر: روی گرداندن، روی تافتن.
بازش بخواند باز اعراض فرماید
.
.
روی برگرداند
.
.
روی برگرداند
نادیده گرفتن یا چشم پوشی مالک از اموال خود که در واقع مالکیت خود را ترک میکند یا از بین میبرد
جمعِ عَرض
چشم پوشی مالک از حق عینی خود - مسقط حق عینی است
چشم پوشیدن مالک است از ملک خود.
روی گردانیدن
ابروها
روی برگرداندن
در حقوق یعنی اسقاط حق عینی
منصرف شدن ، ترک کردن
منصرف شدن از مالکیت نسبت به مالی .
اعراض از اموال :مثلا مالی ( انگشتر ) که در اختیارداریم و حق عینی نسبت به آن ، به جهتی دسترسی به ان محدود شود و از مالکیت آن صرف نظر کنیم ( اعراض ) و دیگری بیابد مالک آن می شود.
( اعراض در مقابل ابرا )
منصرف شدن از مالکیت نسبت به مالی .
اعراض از اموال :مثلا مالی ( انگشتر ) که در اختیارداریم و حق عینی نسبت به آن ، به جهتی دسترسی به ان محدود شود و از مالکیت آن صرف نظر کنیم ( اعراض ) و دیگری بیابد مالک آن می شود.
( اعراض در مقابل ابرا )
( جمعِ عَرَض )
آنچه که در جهانِ مادی نمودِ عینی پیدا کرده است مثلاً یک ابداع، ابتدا در ذهن سازنده شکل میگیرد ( جوهر ) و سپس ساخته میشود ( عَرَض )
هر دمی از وی همی آید اَلَست
جوهر و اَعراض می گردند هست
مولوی
آنچه که در جهانِ مادی نمودِ عینی پیدا کرده است مثلاً یک ابداع، ابتدا در ذهن سازنده شکل میگیرد ( جوهر ) و سپس ساخته میشود ( عَرَض )
هر دمی از وی همی آید اَلَست
جوهر و اَعراض می گردند هست
مولوی
جمع عَرَض
واگذاردن، ترک گفتن، دست کشیدن
- چشم پوشی مالک از مالی از اموال خود به قصد ترک مالکیت .
- چشم پوشی مالک از مالی از اموال خود به قصد ترک مالکیت .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)