اعتیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
خوگیری ( دری )
ازیک azik ( سغدی )
خوگرفت
معتاد= خوگرفته، پایبند شده، دربند شده، بارآمده، آمیخته شده
اعتیاد= خوگرفتن، پایبندشدن به چیزی ، دربند چیزی شدن، بد بار آمدن کسی، آمیخته شدن کسی با چیزی، آموخته شدن کسی به چیزی
عادت= آموخته شدن، خوگرفتن، آمیخته شدن، پایبندبودن، دربند بودن، بار آمدن به گونه ای ویژه
... [مشاهده متن کامل]
در گویش مردم اقلید پارس عادت کردن را آمُخته شدن می گویند
اعتیاد: وابستگی.
معتاد: وابسته.
چون: من معتاد سیگارم: من وابسته ی سیگارم.
پارسی را پاس بداریم.
بیمارخویی = اعتیاد / بیمارخو = معتاد ( در معنای همگانی اعتیاد )
افیون زدگی = اعتیاد / افیون زده = معتاد ( در معنای ویژه اعتیاد )
برای من سؤال شده که اگه وزن کلمه اعتیاد، افتعال باشه، پس مصدر این کلمه از حروف ع ی د ساخته شده و اسم فاعل این مصدر کلمه عاید هستش که بمعنی دریافت یا حصول هست
اگه صاحب نظران توضیح بفرمایند ممنون میشم
لغت نامه دهخدا
اعتیاد. [ اِ ] ( ع مص ) عادت کردن. ( المصادر زوزنی ) ( از منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . خوی گرفتن. خوکردن. خوی کردن بچیزی. ( یادداشت بخط مؤلف ) . یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. ( منتهی الارب ) .
《 پارسی را پاس بِداریم》
اِعتیاد
به گُمان واژه ای اَرَبی دَر ریختارِ اِفتِعال وَ هَم خانِواده با مُعتاد، عادَّت ، عادّی . . .
اَگَر پِی ایستانده ( ثابِت ) شَوَد که واژه ای ایرانی - اُروپایی اَست بایَد اَز آن سِتاکی پارسی ساخته وَ واژه هایِ دیگَری اَز آن بَرگِرِفته شَوَد.
... [مشاهده متن کامل]
واژه یِ پیش نَهادی : پُروَستِگی ، مَروَستِگی
پُروَستِگی : پُر - وَست - ه - گی = بِسیار وَسته شُده
مَروَستِگی : مَر به مینه یِ بِسیار بوده وَ هَم ریشه با more اِنگِلیسی وَ mehr آلمانی وَ پیش وَندِ مَر - دَر واژه یِ مَردُم یَنی دُم هایِ = تُخمه هایِ ( نَه دُنب هایِ ) بِسیار می باشَد.
مُعتاد = پُروَسته یا مَروَسته به چیزی بِسیار وَسته وَ وَندیده شُده ( زابِ کُنیدِگی یا صِفَتِ مَفعولی ) وَ اِعتیاد پُروَستِگی یا مَروَستِگی کُنِش یا کَردار یا عَمَل آن کَس
می باشَد.
اعتیاد ( Adiction ) [اصطلاح اعتیاد]انجام کاری به صورت مداوم و مکرر که موجب آسیب رساندن به خود و دیگران می شود ( به عنوان مثال، وجود مصرف مداوم مواد مخدر و وجود آن در جریان خون )
وابستگی
واژه عادی و عادت و اعتیاد و معتاد و . . . از واژه های آریایی هستند نه سامی هرچند که عربی زده شده اند، در انگلیسی که زبانی همخانواده فارسی و آریایی و هند و اروپایی است واژه addiction بکار می برند که نشان میدهد واژه عادت سامی نیست
عادت نمودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)