اعتماد

/~e~temAd/

    belief
    confidence
    credit
    dependence
    reliance
    trust
    trustfulness

فارسی به انگلیسی

اعتماد به خود
assurance, self-confidence

اعتماد به راز نگهداری دیگری
confidence

اعتماد به نفس
aplomb, confidence, self-assurance, self-confidence, self-reliance

اعتماد به نفس بی جهت
overconfidence

اعتماد پذیر
sure

اعتماد داشتن به
believe

اعتماد مفرط
overconfidence

اعتماد نداشتن
mistrust, lack, want

اعتماد نکردن
suspect

اعتماد و اطمینان کامل
faith

اعتماد کردن
accredit, rely, repose, trust

اعتماد کردن به
confide

اعتماد کننده
reliant

مترادف ها

affiance (اسم)
نامزدی، اطمینان، اعتماد، پیمان ازدواج

confidence (اسم)
اطمینان، اعتماد، خود رایی، خود سری، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

faith (اسم)
پیمان، اعتماد، دین، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان، کیش، مذهب

reliance (اسم)
اعتماد، دلگرمی، توکل، تکیه، اتکاء

belief (اسم)
اعتماد، گمان، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان

credence (اسم)
اعتماد، اعتقاد، باور

fideism (اسم)
اطمینان، اعتماد، امانت

trustful (صفت)
اطمینان، اعتماد، معتمد

پیشنهاد کاربران

اعتماد = خوش گمانی ، خوش باوری
درستکار پنداری
«اعتماد» ( انگلیسی: Trust ) یک فیلم آمریکایی به کارگردانی دیوید شویمر است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.
دختری نوجوان توسط شکارچی جنسی از طریق اینترنت مورد هدف قرار می گیرد…
• کلایو اوون
• کاترین کینر
• لیانا لیبراتو
• ویولا دیویس
• جیسون کلارک
• نوآه امریش
اعتماد
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اعتماد_(فیلم_۲۰۱۰)
اعتماد واژه ای عربی است و جایگزین پارسی، واژه ی زیبای پارتی ویستاف vistAf می باشد.
اعتماد: باور خودجوش یا به دست آمده از راه رفت و آمد، گفتگو، داد و ستد، همکاری در باره ی وجود ارزش اخلاقی پایدار و ویژه در کسی به گونه ای که نتوان او را فریبکار، خائن یا ناتوان پنداشت.
واژه اعتماد
معادل ابجد 516
تعداد حروف 6
تلفظ 'e'temād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'e'temAd
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
اعتماد امید وار
واژه گات به چم خدا نمی باشد بلکه کتاب اوستا که به چم دعا می باشد بخش هایی دارد که باید خوانده شود به این خواندنی ها سورده یا گات می گفتند و گات ( گاته ) همچنان در زبان مازندرانی ( پهلوی ) به چم سرود و آواز است .
...
[مشاهده متن کامل]

خود واژه سرود از س رود ساخته شده = جاری شده
و گات یا بهتر بنویسم گاث به ث پایان یافته / دوستان دقت کنند الفبای فارسی بی دلیل از چندین ریخت الفبایی ساخته نشده برای شما روشن میکنم
به پارتیان در زبان لاتین parthian گفته می شود که واژ ت را با t ننوشتند بلکه آنرا با th نوشتند و th هرگز اوای t نمیدهد برای این کار از واژه ث بهره برده شده است
پارثیان درست می باشد همانطور که در گذشته در کتیبه های هخامنشی به پارت ها پرثو میگفتند یعنی پرت شده یا دور افتاده که بعدا از ان در پارتیشن بندی و افندهای پارتیزانی بهره برداری بدست امده
بهه دیدگاه من هرجا واژه ث دیدید اون واژه ریشه غیر عربی دارد که عربیزه شده / بخش بسیار زیادی از زبان دنیا از یونانیان و ایرانیان ساخته شده

دوستان دقت کنید ما چیزی به نام سپردن نداریم بلکه سپاریدن بوده که ریخت تازه ای از ان به نام سپردن ساخته شده ؛ سپارش بوده که سفارش شده وگرنه اگر سپردن درست بود سپرش یا سفرش گونه های دیگر آن می شد نه . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بر میگردیم به اصل داستان
تراست = trust = از درست یا راست یا رست ایرانی امده که چون به نیکی و درستی اشاره دارد یعنی نگاه مثبت به کسی داشتن در باره با چیزی ( این همون اعتماد است ) که لاتین ها از این ویژگی برای اعتماد بهره بردن اما ایرانیان نیز برای اعتماد بجای بهره از از واژه درست برای اعتماد از وستپار بهره بردند. وست پار = بخش بندی خواسته = اینکه شما بخشی از کارتون رو به کسی می سپارید و انرا چند پاره می کنید می شود اعتماد که این بهتر از تراست لاتین است چون تراست بیشتر از دیدگاه معنوی ما را به بیخ داستان میرساند اما وستپار دقیقا به همین اشاره دارد.
واژه های اوستا / اوستپار / اپستام همگی از ریشه وست ( خواست / واسه ) هستند که همچنان نیز به ریخت دیگری در زبان کنونی بهره برداری می شوند اما از بیخ خود دور شده اند.
وستپار = بخش بندی خواسته ها ( بخش از خواسته هایت ( کار /ارزو ) را به کسی سپردن ( سپاریدن=بخش بندی ) )
اوستا= خواسته های بزرگ = دعاها
واژه ویش ( wish ) نیز از همین امده و در گذر زمان همچنان در زبان کنونی در ایش ایشالله نیز بکار میرود = به خواست خدا
و این پیوندی با ان شاالله ندارد و الله یا اله در زبان اکدی نیز امده و پیوندی با عرب ها ندارد.
ویشت = ایشت = ویش = ایش = وست همگی از گونه های خواست و ارزو هستند که در خواست نیز. . .
خ واست . . . و همچنین در واسه ( به خاطر/ برای خواسته های تو ) نیز واس را میبینیم
و نیز همچنین در زبان مازندرانی که از زبان های پهلوی می باشد به می خواستی وسته می گویند.

اعتماد:trust.
یه معنی دیگری برای کلمه "وَزَرَ"=إعتَمَد، یعتمد، مُعتَمِد، مُعتَمَد، إعتِماد، عِماد، عَمَدَ، عامود. . .
"أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی"
به کسی إعتماد نکنید که ظرفیّت ولیاقت إعتماد را ندارد وبدون تجربه وإطلاع وصرفا به ثقت
...
[مشاهده متن کامل]

( اعتماد ) دیگران را بهش کردند.
از واژه"وزر" حداقل صد معنی پیدا کردم که بعضش قبلا توضیح دادم.
واژه خیلی فشرده وعمدا به فراموشی سپرده شد.
أمّا انگلیسیها هر روز ازش بهره میبرن و روزانه مورد استفاده قراردارد.
( دقیقا معادل charge )
به این کتاب مراجعه کنید
A New English Dictonary On Historical Principles

در پارسی میانه�اَپَستان�است.
اعتماد به ترکی === گووِن مِک ، اینانماک
اعتماد=وَستام
اعتماد کردن= وَستام کردن، وَستامیدن
معتمد=وَستامَنده ، وَستام کننده
می توان از واژه پهلوی ستامیدن به معنای اعتماد کردن استفاده نمود.
باور داشتن، تکیه کردن
تکیه کردن، اطمینان، باور کردن فرد
برمبنای رفتار شخصیتی اجتماعی هرشخص اعتماد بدست میاد
باور
خریت ، دیوانگی ، اشتباه محض
من بهت اعتماد ندارن
من بهت باور ندارم
اعتماد کردم
باور کردم
ایمان= باور
اعتماد= تاوَر
پشتنهی ( پیش "پ" ، زیر "ن" )
برابر این واژه خستی خستیکان و ویستاخی و استیکان و استیوان میباشد
اعتمادقلبی ودرک برتری تفکر قدرت
اعتماد خود بی فکری یعنی وقتی به خداوند اعتماد کردی دنبال نتیجه نباشی وبعد از ان هر نتیجه داد عشقت به خدا افزایش پیدا کنه که متوجه باشی خداوند از تمامی زوایا من را میبیند اما من از خودخواهی خودم
اطمینان و تکیه بر کسی یا چیزی داشتن
یقین
رازش
اطمینان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: ویشواس که از سنسکریت: ویشوَسیتَ ساخته شده، سَمْرات که از سنسکریت: سَمپْرَتی ساخته شده است
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند : اَپَسْتام Apastam ( پهلوى: اعتماد ، اطمینان ) ، اَوِسْپار Avespar ( پهلوى: اعتماد، اطمینان ) ، اَویزَندى Avizandi ( پهلوى: اَویزندیهْ : اطمینان ، اعتماد ، امنیت خاطر ) ، خُسْتى Xosti ( پهلوى: خُسْتیهْ : اعتماد
...
[مشاهده متن کامل]

، معتمد بودن - خُستXost :پهلوى: معتمد ، مطمئن ) ویستاخى vistaxi ( پهلوى: ویستاخْویهْ : معتمد بودن ، اعتماد ، اطمینان ) سِجْرون Sejrun ( پهلوى: اعتماد ، اطمینان ) در پهلوى : سِجْرونتن Sejruntan : اعتماد - اطمینان کردن ، وابَریگانى Vabarigani ( پهلوى: اعتماد ، مطمئن
، معتبر ) ، ایشتیوان Ishtivan ( اوستایى: اعتماد ) ، ویشواس Vishvas ( سانسکریت: اعتماد ) ، سَمْپْرَت Samprat ( سانسکریت: اعتماد )

این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی اَپَستام می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس