اعتقاد

/~e~teqAd/

    acceptance
    belief
    commitment
    dogma
    faith
    idea
    notion
    persuasion

فارسی به انگلیسی

اعتقاد به احضار ارواح
spiritualism

اعتقاد به اصلاح تدریجی
gradualism

اعتقاد به تولد عیسی از مریم باکره
virgin birth

اعتقاد به حرف دیگری
credence

اعتقاد به خدا
theism

اعتقاد به سحر و جادو
occultism

اعتقاد به طلسم
fetishism

اعتقاد به ظهور مجدد مسیح
adventism

اعتقاد به قضا و قدر
fatalism

اعتقاد داشتن
accredit, adhere, believe, hold

اعتقاد نابروال
heterodoxy

اعتقاد نادرست
fallacy

اعتقاد نامه
credo, creed

اعتقاد نداشتن به
disbelieve

اعتقاد کردن
to believe

مترادف ها

opinion (اسم)
نظر، گمان، اندیشه، رای، اعتقاد، عقیده، فکر، نظریه، پندار

confidence (اسم)
اطمینان، اعتماد، خود رایی، خود سری، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

faith (اسم)
پیمان، اعتماد، دین، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان، کیش، مذهب

belief (اسم)
اعتماد، گمان، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان

credence (اسم)
اعتماد، اعتقاد، باور

پیشنهاد کاربران

دیدگاه شماره 2:
مشتی "ارزشی/عرزشی" و تازی زاده دیدگاه پیشین من درباره واژه "اعتقاد" را دوست نداشتند!
به شما هستم:80000000 ایرانی پادسو و در برابر شما هستند. ببینیم چه کسی برنده میشود، شما با باور های پوچتان، یا ما!
بِدرود!
به شما پول میدهند که به جای "باور" پارسی بگویید "اعتقاد"؟
"باور" هم پارسی است، هم گویشش آسان تر است، چرا باید بگوییم "اعتقاد"؟
بِدرود!
آماج و آرزوی باور ( اعتقاد ) راستی و درستی و فرهود ( حقیقت ) است، و آدمی به اندازه ی برداشت و وابای ( توان دریافت ) به فرهود و راستی دسترسی پیدا میکند، برخی پیورز ( متعصب ) می شوند و برخی به آگاهی ویسپ یا اَبَرخویشتن ( superconsciousness, higher self ) خود می رسند.
سلیم
اعتقاد: البته من اعتقاد را برابری اش را با جمع نوشتم و الّا درست آن درون باور ست مانند اعتقاد شما چیست یعنی درون باور شما یا باور درونی شما چیست؟
سلیم
اعتقاد: واژه ای اربی برابر با درون باوران در فارسی ست.
مُنافق زبان باز؛ مُطابق إعتقادات دیگران میگوید، وکارهای خلاف عقائد دیگران می انجامد.
اعتقاد یا باور و یا ایمان و امید به خداوند متعال همیشه دو نوع بوده و می باشد ؛ یکی تاریک و اوهامی و ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت و دیگری روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت. لذا اعتقاد داشتن به خدا کافی نیست بلکه هر معتقدی بهتر است که واقف و آگاه و بیدار و هوشیار باشد و بداند که آیا اعتقاد یا ایمان قلبی وی اوهامی ست یا حقیقی. من خود معتقدم که شناخت و دانش علمی بسیار نزدیکتر به حقیقت و منطبق تر است بر واقعیت تا هرگونه معرفت اسطوره ای و افسانه و حماسی و وحیانی و حدیثی و روائی . بر اساس بینش و باور و ایمان فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و کیهان از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فرقه ای و حلقه ای منجمله بیخدایی آتئیستی و کمونیستی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم محض و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و منجی و شفابخش و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. همچنین بر این باورم که آئین یکتا پرستی به عنوان بزرگترین سد و مانع رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کند کننده احساسات و عواطف و افکار و خیالات و در عوض تقویت کننده اوهامات و ابهامات و خرافات، از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده است بلکه بر خاسته از دل و زمینه های غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی و فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آنها می باشد. لذا یک انسان یکتا پرست در پیشگاه بیکران و بینهایت خداوند متعال نسبت به یک انسان بت پرست از هیچگونه ارجحیت و برتری و امتیاز خاص و ویژه ای برخوردار نبوده و نمی باشد و نخواهد بود. در مورد یک انسان دیندار و خدا باور از یکطرف و یک انسان بیدین و خدا ناباور از طرف دیگر هم بدان سان و منوال یکتاپرستی و بت پرستی. نتیجه اینکه انسان آگاه و بیدار و هوشیار امروز و آینده دیگر انرژی حسی و فکری و خیالی و وقت و عمر خود را مثل سابق بر سر این سوال که کدام آئین و دین حق اند و کدامیک باطل تلف نمی کند بلکه از خود خواهد پرسید که کدام عقیده و اعتقاد تاریک و ظلمانی و اوهامی و ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت است و کدام یک روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت . همچنین براین بینش و باورم که تعیین کردن حق و حقوق افراد انسانی در یک جامعه بر اساس باور داشتن یا باور نداشتن به خدا و یا بر پایه پیروی از یک دین و مذهب خاص و ویژه، ظالمانه ترین و بی رحمانه ترین نوع و راه و روش تعیین حق و حقوق انسانی می باشد و ۱۸۰ درجه در جهت مخالف حکمت و امر و کلام و خواست و کار و هنر خداوند متعال . در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را به درد نیاورده باشد یکی دو بیت شعر کودکانه در باره آئین یکتاپرستی و تکلیف و وظیفه انسان از دیر باز تاکنون و در آینده در مقابل خداوند متعال تحت عنوان آفریدگار کائنات:
...
[مشاهده متن کامل]

آفریدگار کائنات نیافریده ست مرا بهر طاعت و بندگی و یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مرا وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یعنی مریم عذرا/ الا یعنی بلکه به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مرا/ تا سهیم گرداند و بهره مند نماید از عشق و زندگی لا آغاز و بی پایان خویش مرا/ بهر گفت و شنود و بازی و لذت و شادی و آزادی در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والا و بیکران خویش/ با من و تو و شما یعنی جملگی یا همگی ما/ و نه فقط با محمّد و ایسا و موسا و آبراهام و نوآه/ ای شیخ بیا دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی/ زیراکه هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی/ شبانه روز تن به آن ده تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و ازان برخورداری/ اما نکن به سنت و رسم و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش/ آنرا همه جانبه بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ دست کم یا حد اقل بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دنیوی در همین جا و حال در این زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاء الله کلیه سعادت های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/ یک پند کودکانه به شیخ خوب وان اینکه دست بردارد از این همه مردم آزاری/ تاکه انشاء الله شاید باشد الله از دست و زبان دنیوی ش در آخرت و قیامت خشنود و راضی / تاکه خالق سماوات سبع و الارض و یا رب العالمین نکند حرام بلکه شیر مادر را در زبان و کام و طبع اش حلال / سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیری و کهولت و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب قندی نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/.

ایش = ارزو و خواست که در باره با آن در ایشالله گفتوگو شد
پند = فکر و خیال
=> پندیش خواسته فکری = اعتقاد = ایمان
اندیش = اند ایش = چیزی خواستن = در ارزوی چیزی = ( تفکر )
ایش = wish = خواست و ارزو که ریشه همند ( مشترک ) با لاتین دارد
گرایش فکری
اعتقاد یعنی منجمد شدن ذهن در برابر یک موضوع
معتقدان و باورمندان حقیقی در طول تاریخ تاکنون عده ای قلیل و انگشت شمار می باشند. یعنی بنیانگذاران ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی . بقیه پیرو و مقلد می باشند و نه معتقد یا باورمند حقیقی.
باور این میشه
باور. . . عقیده. . . اعتقاد. . . . ایمان. . . گمان. . . اعتماد. . . . معتقدات. . . پنداشت. . . . یقین. . . .
فک کنم باور با اعتقاد فرق داشته باشه
باورداشت ( ایمان ، اعتقاد )
ایقان، ایمان، باور، عقیده، گروش، وثوق، یقین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس