اعتراف

/~e~terAf/

    concession
    confession
    profession

فارسی به انگلیسی

اعتراف به گناهان
confession

اعتراف کردن
acknowledge, admit, confess, concede, own, to confess, to admit, to acknowledge

اعتراف کردن به گناهان خود
confess

اعتراف کننده
confessor

مترادف ها

admission (اسم)
پذیرش، دخول، تصدیق، قبول، اعتراف، ورودیه، درامد، اجازهء ورود، بارداد

profession (اسم)
اقرار، اعتراف، حرفه، پیشه، شغل، سوگند ملایم، حرفهیی

avowal (اسم)
اعتراف، اظهار و اقرار علنی، اظهار اشکار

پیشنهاد کاربران

تفاوت اعتراف و اقرار در این است که
اعتراف: زمانی است که اصولا حقیقت پنهان است و شخص آن را آشکار میکند
اما در اقرار: اصولا حقیقت آشکار است و شخص بر آن صحه میگذارد.
زبان آورد:اعتراف.
خستودن
خستودم = اعتراف کردم
می خَستویَم = اعتراف میکنم
پذیرش
بیروندهی، بیرونداد، روشنگویی، راستیتگویی، ازخودراستیتگویی
🇮🇷 همتاهای پارسی:
خَستویش
خَستویی
آقای بزرگمهر چرا شما نوشتارتان به زبان تهرانی و خودمانی است ؟ این روش آسیب رسان به زبان
پارسی است. سپاس برای نمونه دادن درست و ادبیک به جوانان !
خستو شدن = اعتراف کردن/
بزرگان دانا به یک سو شدند / به نادانی خویش خستو شدند ( فردوسی )
به هستیش باید که خستو شوی / ز گفتار بیکار یک سو شوی ( فردوسی )
بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
نمونه:
پسر نوجوان خانواده، نشسته در کنار پدر:
پس . . . شما می داوید ( ادعا می کنید ) که بزبان آوری ( اقرار ) با سود بردن از این روش که نامش را اعتراف گیری گذاشتید، گواه ارزشمندی برای هر چیزیه؟
...
[مشاهده متن کامل]

�اُسقُفِ بزرگ� ( با لبخندی پوزشخواهانه در حالیکه خود را تا جایگاه هیربُدی ساده کوچک می کند ) :
این تنها دیدگاه یک هیربُد ( راهب ) ساده نیست؛ این یکی از بنیان های کلیساست که به ما یاد می ده یک بزبان آوری که از راه اعتراف گیری بدست اومده، بی چون و چرا پایدار شده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_13. html

عالی بود اعتراف به معنی بیان کردن به زبان آوردن حقیقت و درستی
در پارسی پهلوی:
اعتراف _ خَستو
اعتراف کردن _خستودن
بر زبان آوردن حقیقت
ابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بیان، تصدیق، خستو، مقر
بر زبان اوردن حقیقت
پذیرگویی
یا پذیرش گویی
در پارسی " خستو " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
خستویدن= اعتراف کردن
اقرار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس