اعتراض کردن، مخالفت کردن
اعتراض کردن، واخواست کردن
خرده گرفتن، اعتراض کردن
اعتراض کردن، قدقد کردن، غرولند کردن، جیغ ناگهانی زدن، صدای اردک دراوردن
اعتراض کردن، خرده گیری کردن، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن
اعتراض کردن، مستثنی کردن، مشمول نکردن
اعتراض کردن، التماس کردن، به شهادت طلبیدن
اعتراض کردن، منفجر شدن، غریدن، محترق شدن، رعد و برق زدن، با تهدید سخن گفتن، داد و بیداد راه انداختن
اعتراض کردن، رد کردن، تکذیب کردن، مورد اعتراض قرار دادن