اعاشه

/~e~ASe/

    providing means of subsistence for
    sustaining

فارسی به انگلیسی

اعاشه کردن
to provide with means of subsistence, to support

مترادف ها

subsistence (اسم)
دوام، مدد معاش، سر سختی، زیست، نگاهداری، معاش، اعاشه، گذران، امرار معاش، وسیله معیشت

livelihood (اسم)
وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه

پیشنهاد کاربران

تعریف اعشه واباطه
گذران زندگی، معاش کردن
امرار معاش, نگهداری, زیست, گذران

بپرس