to provide with means of subsistence, to support
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دوام، مدد معاش، سر سختی، زیست، نگاهداری، معاش، اعاشه، گذران، امرار معاش، وسیله معیشت
وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه
پیشنهاد کاربران
تعریف اعشه واباطه
گذران زندگی، معاش کردن
امرار معاش, نگهداری, زیست, گذران