اعاده اعتبارrehabilitation (of a discredited person or of a bankrup)اعاده پذیرretrievableاعاده حیثیت کردنrehabilitateاعاده دهندهrestorerاعاده ذکراعاده کردنrestore
recourse (اسم)چاره، وسیله، پاتوغ، اعاده، توسل، مراجعهrestoration (اسم)ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندنrestitution (اسم)جبران، تلافی، غرامت، اعاده، بازگردانی، ارتجاعreturn (اسم)برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعتrebound (اسم)واکنش، اعادهrecession (اسم)باز گشت، کسادی، هرس، اعاده، بحران اقتصادی، پس رفتrepetition (اسم)تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام