اطوار

/~atvAr/

    manners
    moods
    coquettishness
    mannerism
    coquettish moods

فارسی به انگلیسی

اطوار امدن
sashay

اطوار بازی
wiles

اطوار در اوردن
to grimace, to act coquettishly, to put on an act, to tease

پیشنهاد کاربران

ادا
افه
پز
اطوار یا اطفار بیشتر کنایه از ادایی هست ادا و تزئینات بیش از حد حتی در مورد خوراک ها، جامه که دورچین و متعلقات زیادی دارند کاربرد دارد
اطوار:رفتار ویا سخنی ناخوش آیند ک نا هنجار
فلانی چقدر ادا و اطوار داره!
ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی.
اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، وضع.
گاهی به جای ( ادا و اطوار=adAoatvAr ) از ( ادا و اطفار=adAoatfAr ) یا ( ادا و اطفال= adAoatfAl ) به معنای رفتار و حرکات خاص، ادا، ناز و عشوه، لوس بازی، شکلک و ادا و اصول ( adAo، osul ) استفاده می شود و معمولاً با فعل ( درآوردن ) همراه می شود. البته تفاوتی بین ادا و اطوار و ادا و اصول وجود دارد گاهی ادها و رفتار ها از باورها و اصول فرد نشأت می گیرد که این ادا و اصول می شود مثلاً چای فرد باید خیلی کمرنگ باشد تا جایی که از صاحب خانه می خواهد تا ان را عوض کند و از این موارد رفتارها در وی وجود دارد اما ادا و اطوار بیشتر برای حرکات است که می تواند آگاهانه به منظور خاص بودن و یا جلب توجه و یا ناآگاهانه صورت گیرد به گونه ای که برای اطرافیان ملموس است و البته در آن بحث بیماری جسمی و روانی هم مطرح نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

اطوار ، atvar
ادا داشتن ، در گویش شهر بابکی معمولا به شکل ادا اطوار بکار می رود ، وبه معنی، پک وپز بیجاست
مهربانی همراه با قاطعیت
ادا
افه