اطعام

/~et~Am/

    feeding

فارسی به انگلیسی

اطعام کردن
to feed

مترادف ها

sustentation (اسم)
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی

sustention (اسم)
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی

پیشنهاد کاربران

خور دادن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) غذا دادن. طعام دادن. اطعام :
زبهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر ترا خرداد خور داد.
ناصرخسرو.
کرا خور داد گیتی مرد بایدْش
از آن آید پس خرداد مرداد.
ناصرخسرو.
ابشاری در لرستان