اضطرار

/~ezterAr/

    urgency
    distress
    constraint
    helplessness
    emergency

مترادف ها

constraint (اسم)
گرفتاری، توقیف، قید، محدودیت، اجبار، اضطرار، فشار

coercion (اسم)
اجبار، تهدید و اجبار، اضطرار

compulsion (اسم)
اجبار، اضطرار

exigency (اسم)
اضطرار، ضرورت، ایجاب

پیشنهاد کاربران

اورژانس، ویژه، خطر، شرایط خاص
ناگُزیر، ناگُریز، درماندگی، بیچارگی
‏سیژ = اضطرار، urgency ( ( بن مایه: فرهنگ فارسی به پهلوی، استاد فره وشی ) )
سیژین = اضطراری، urgent
سیژگاه = اورژانس ( در بیمارستان ها )
سیژخودرو = آمبولانس

از سرِ ناچاری، از سر درماندگی
در کنار برابرهای یاد شده در بالا، در برخی گزاره ها کاربرد بهتری دارد؛ به عنوان نمونه بجای �اضطراری�:
نماینده ی �یانکی� ها در در سخنرانی خود در نشستِ از سرِ ناچاریِ ( نشست اضطراری ) روز چهارشنبه ی �شورای امنیت سازمان نامور به ملت های یگانه� چنین شکر گُنده ای میل فرمود . . .
...
[مشاهده متن کامل]

�از سرِ ناچاری� را بجای واژه ی از ریشه عربی �اضطراری� بکار برده ام؛ بجای این واژه، بسته به آرش و سمت و سوی جمله و گونه ی نوشتار، می توان از واژه ها یا آمیخته واژه هایی پارسی دیگری چون �به ناگزیر�، �درنگ ناپذیر�، �از سرِ درماندگی� ( یا پیچارگی! ) و حتا �خاک بر سری� به آرش �چه خاکی بر سر کنیم� نیز بکار برد و چنین واژه ی ناخوشایندی را از زبان پارسی زدود و بیرون راند.
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ �نشخوار چندباره ی بالا آورده های لات بی سر و پای �یانکی� از سوی زنکی هوچی!� ب. الف. بزرگمهر نهم آذر ماه ۱۳۹۶
http://www. behzadbozorgmehr. com/2017/11/blog - post_71. html

فوریت
تنگنای سخت

بپرس