اصولی

/~osuli/

    methodical
    basic
    rudimentary
    substantial
    substantive

مترادف ها

material (صفت)
مقتضی، اساسی، جسمانی، جسمی، مادی، اصولی، کلی

doctrinaire (صفت)
اصولی

principled (صفت)
اصولی، معتقد به اصول و مبادی، دارای اصول و عقاید، پایبند اصول

normative (صفت)
اصلی، قانونی، اصولی، هنجاری، معیاری، قاعده ای

systematic (صفت)
اصولی، قاعده دار، روش دار، با همست، همست دار

پیشنهاد کاربران

درست،
دانشی، دانشیک، دانشورانه،
بنیادین
بنیادی. . . . . .
اصولیین ( جمع اصولی )
اساسی

بپرس