اصلاح :۱_سوختن.
۲_موبر.
۳_قیچی
۴_خود تراش.
۵_ لیزر.
و . . . . . . . .
که به تک تک همایه بستگی دارد. که با رفتن به پزشک درست می گردد. وتکایهء همایه و همایهء تکایه این همانی ندارند.
تک وهمه، تکی و همه ای هم کاربرد دارد. مِهراً به تو چه وبه من چه کمتر کار گرفته شود.
آراسته
برای حق واژه یاب/هود را پیشنهاد داده بودم و برای حقیقت فریاب / فرهود ( به واژه حقیقت بروید )
هدهد را پرنده راستگو میشناسیم و هدا یا خدا از بن همان ریشه می باشد ( هودا / خودا و . . . . .
پس برای واژه مصداق = همیاب / همهود / همبود یا برابری حقی کسی یا چیزی در باره با کسی یا چیز دیگر
... [مشاهده متن کامل]
تصدیق = راستود / رَستود ( رَست تود ) رست توده = تجمیع درستی
راستی آزمایی = رستازم باید راستی آزمایی شود = باید رستازم شود
تا اعلام نتیجه راست آزمایی ( رستازم ) ما منتظر می مانیم
واقعیت/ حقیقت داستان اینه که = رستام ( رست آمده = correction ( اصلاح / هرس ) = حقیقت و واقعیت = راست = درست )
اصلاح = رستام ( correction ) / هَرَس
مصلحت = رستخیز ( کسی که برای رسیدن به دوستی و صلح خیز دارد )
مجمع تشخیص مصلحت نظام = انجمن رستخیز کشور
اصلاح: هر دگرگونی یا انجام دادن کاری برای بهبود چیزی یا رفتاری یا قانونی یا بازگرداندن آن به حالت نخستین پس از شناسایی خطاها یا عیوب یا انحراف. ( https://www. cnrtl. fr/definition/correction )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
... [مشاهده متن کامل]
شهند ŝahand ( دری )
فَریژ fariž ( سغدی: friž )
سمپد sampad ( سنسکریت )
سادوت sādut ( سنسکریت: sādhutva )
اصلاح کردن، برابر درستی سازی و یا دگرش و دگرسازی است.
هَرَس = ه رَس = ه رَست = ه ( واج دستوری که به و و ب چرخیده و تبدیل شده ) رَست ( راستی و درستی ) => راست و ریس کردن = اصلاح
گونه های زیادی از رَست ساخته شده ( راست / رَس / ریس / درست / تراست ( trust ) = اعتماد و راست آزمایی و . . . ) و گونه دیگر آن که برای اصلاح گیاهان تنها بکار میرفته اما بابیت ( عمومیت ) دارد واژه هَرَس است .
... [مشاهده متن کامل]
هرس / بهبود / سامان / درست / بهسازی / بهینه سازی و . . . . از واژه های نیکو برای این باب ( مورد ) هستند.
اِصلاح
بِهرایش ، بِهرایندگی ، بِهراستِگی
بهبود، به سازی، بهینه سازی
ویرایش
سامان دادن درست کردن
واژه اصلاح پارسی است. چون عربی آن می شودتصحیح واژه اصلاح صد درصد پارسی است.
بهینه سازی
سازینه
اصلاح: [عامیانه، اصطلاح] تراشیدن ریش و آرایش موی سر نزد مردان .
پیراستگی زبان و فرهنگ پارسی
پیراستاری زبان و فرهنگ پارسی
اصلاح زبان و فرهنگ پارسی
پیراستاری و پیراستگی به معنی اصلاح هست
درست کردن
پیرایش
نوآرایی
درذهن من معنی ومفهوم این کلمه اصلاح وتصحیح شدن بود
اصلاح ( Revise ) : [اصطلاح مقاله نویسی]حالتی است که داوران مجله خطا ها و ایراداتی را در مقاله شناسایی می کنند و از نویسنده درخواست می کنند که نسبت به رفع آن ها اقدام کند تا پس از داوری مجدد درباره پذیرش یا عدم پذیرش آن مقاله تصمیم گیری کنند.
رفرم
اصلاح کردن= درست کردن ، بهبود بخشیدن
بهسازی، بهبود
"رتوش"، واژه ای فرنگی است نه پارسی ، خواهش می کنم ویرایش کند
لغت آریایی سلا śalai* که عرب آنرا صلاح مینویسد به معنای درستی خوبی صحت goodness است که شکل اصلی آن در زبان سکا - ختن ś�ḍe* به همین معناست زیرا مردمان سکا - ختن ل را جانشین د میساختند. بدل شدن سدا به سلا←صلاح مانند بدل شدن دیپ به معنای نوشتن ( دبیر - دبستان ) به لیپ در سنسکریت ( لیپگر=نویسنده ) و واژه اوستایی مدخ به واژه امروزین ملخ است. بدینسان روشن میشود واژگان عربی اصلاح اصلاحات اصلاحیه صالح مصلح اصلح مصلحت جعلی هستند. دانستنی است لغت صالح در عبری و عربی به معنای پیروز کامکار است.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرس : Dictionary of Khotan Saka by H. W. Bailey
بسامانی
Fix
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سَژود sažud ( سنسکریت: سَمشودهَنَ )
سَمپَد sampad ( سنسکریت )
سادوت sãdut ( سنسکریت: سادهوتوَ sãdhutva )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)