اشکار ساختن


    divulge

مترادف ها

open (فعل)
گشودن، روشن شدن، شکفتن، باز کردن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار ساختن، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن

manifest (فعل)
معلوم کردن، فاش کردن، ظاهر ساختن، بازنمود کردن، اشکار ساختن، اعلامیه دادن

unveil (فعل)
اشکار ساختن، نمودار کردن

پیشنهاد کاربران

ابانت
مکاشفه
lay open
مکشوف داشتن ؛ آشکار ساختن. ظاهر کردن : باید که پیش خلق ، معایب صاحب خود مستوردارد و محاسن مکشوف تا متخلق بود به اخلاق ربانی. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 242 ) .
پرده از روی چیزی برگرفتن ؛ آشکار ساختن. فاش نمودن. برملا ساختن :
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.

نمایانیدن/نمایاندن
به منصه ٔ ظهور رسانیدن
بروز دادن
پرده برداری ، پرده برداشتن
ابراز

بپرس