اشو

/~aSu/

    blessed

پیشنهاد کاربران

یعنی زمین خشک را تخم بپاش و آب بده که در کشت سنتی با تراکتور از مجبوری بدترین نوع کاشت است و علم تراکتور های کوچک و تلر را برای کاشت پاسدار که در خراسان پوسار میگویند
در زبان لری بختیاری به عقاب آشو میگوییم
راجنیش چاندرا موهان جین ( به هندی: रजनीश चन्द्र मोहन जैन ) ( زادهٔ ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ – درگذشتهٔ ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ ) شناخته شده به آچاریا راجنیش و باگوان شری راجنیش و تازه تر اُشو؛ عارف، فیلسوف، گورو، مدرس دانشگاه هندی، و رهبر جنبش راجنیش بود که در مدت زندگی خود به عنوان یک عارف بحث برانگیز و رهبر جنبشی جدید مورد توجه قرار گرفت. اشو همواره بر ارزش مراقبه، ذهن آگاهی، عشق، جشن، شهامت، خلاقیت و شادی باکیفیت تأکید می کرد و باور داشت به سبب سیستم های اعتقادی، باورهای مذهبی و جامعه پذیری سرکوب شده اند. او روش های گوناگونی از مدیتیشن، همانند مدیتیشن پویا را به وجود آورد که به گفتهٔ او گونه ای تمرین مناسب برای انسان مدرن است. اشو در پایان دههٔ ۱۹۶۰ رویکرد باز تری را در رابطه با میل جنسی در انسان گسترش می داد که سبب شد به او لقب «سکس گورو» در هند و پس از آن در روزنامه های سراسر جهان داده شود، گرچه این رویکرد با سپری شدن زمان بیشتر پذیرفته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در سال ۱۹۷۰ راجنیش زمانی را در بمبئی گذراند و هوادارانی با نام «سانیاسین های نوین» پیدا کرد. در این مدت او با گسترش تکنیک های روحانی اش، به سراسر هند سفر کرده و به سخنرانی می پرداخت. راجنیش از منتقدان جدی کمونیسم و بنیادگرایی مذهبی در هند بود. او همچنین از راه سخنرانی هایش دیدگاه های تازه ای در مورد آیین های مذهبی، عرفان و فلسفه ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ راجنیش به پونه رفت، جایی که در آن یک بنیاد و آشرام پدیدآوردند تا انواع گوناگونی از ابزارهای تغییر مذهب برای هندی ها و سایر بازدیدکنندگان خارجی ارائه شود. در اواخر ۱۹۷۰ تنش بسیاری بین حزب جاناتا در حکومت مورارجی دسای و جنبش نئوسانیاس درگرفت که سبب توقف گسترش آشرام شد.
در پی سفر اشو به آمریکا در سال ۱۹۸۱، بیشتر تلاش شد تا فعالیت پیروانش در آنجا متمرکز شود و راجنیش در مکانی معروف به نام «راجنیش پورام» در شهرستان واسکو از ایالت اورگن ساکن شد. بلافاصله ساکنین منطقه و حکومت ایالتی با جنبش وارد تعارض شدند و ردیفی از دعاوی قانونی در رابطه با ساخت و ساز آشرام و توسعهٔ بیشتر آن به راه افتاد که دورهٔ موفقیت آن را کوتاه ساخت. در سال ۱۹۸۵ به دنبال بازجویی از راجنیش در رابطه با اتهام های جدی ای همچون حملهٔ بیوترور راجنیشی ۱۹۸۴ و نقشهٔ قتل وکیل مدافع آمریکایی چارلز اچ ترنر، او مدعی بود که منشی شخصی او ما آناند شیلا و یکی از حامیان نزدیک او در این جرایم مقصر بوده اند و سپس از این اتهامات تبرئه شد. راجنیش بعدها در جریان توافق دادخواست آلفورد پلی ( کندی پلی ) از ایالات متحده اخراج شد. سال ۱۹۹۰ راجنیش دوباره به هند بازگشته و همان جا درگذشت.

اشواشواشواشو
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اشو
د فارسی س وش بهم تبدیل میشوند مثل گرسنه وگشنه
اسوس:استاد؛دانشیار - assoce - ایتالین
اشو زرتشت یعنی استاد و آموزشگر مردم
اشو به مانکِ ( معنایِ ) حضرت است
  واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یعنی پیرو اشـا ( هنجار هستی ) باشد. براین پایه اَشـه یا
...
[مشاهده متن کامل]
اشـا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود

واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یعنی پیرو اشـا ( هنجار هستی ) باشد. براین پایه اَشـه یا اشـا
...
[مشاهده متن کامل]
برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو می نامند که جمع آن اشوان خواهد بود

واژه اشو
معادل ابجد 307
تعداد حروف 3
تلفظ 'ašu
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: ahru] [قدیمی]
مختصات ( اَ )
آواشناسی 'aSu
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی واژه آشوب از ریشه ی آشو پهلوی است
واژه آشوب
معادل ابجد 309
تعداد حروف 4
تلفظ 'āšub
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) ‹آشو›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'ASub
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا

آشو درزبان کردی به معنی اشوبگر / پرسروصدا/جنجالی/میباشد
در زبان لری به معنی شاهین
به زبان بختیاری به پرنده ای که شبیه جغد هستش اما جسه ی کوچکتری دارد آشو میگن
اُشو یک واژه فارسی است و دلالت دارد به فعل امر " شدن " . یعنی به او تبدیل شو. او در این واژه اشاره به خداوند است. گویا زرتشت این پند را به شنوندگان کلام خود میداده است. احتمالا هدف زرتشت از بیان این امر عطف دادن توجه شنوندگان به اهورا مزدا بوده است. بروید و شبیه یا خود او شوید تا رستگار گردید.
...
[مشاهده متن کامل]

Bhagwan یکی دیگر از القاب عارف و فیلسوف هندی است که ریشه سانسکریت داشته و یک واژه ترکیبی به زبان پارسی میباشد : Bha gw an : بها گو آن . یعنی آنرا ارزش بخوان. منظور خداوند را ارزش بخوان یا ارزشمند به دان. Ragneesh یکی دیگر از القاب اوست : Rag neesh : راج نیش. راج در سانسکریت به معنای پادشاه می باشد و نیش به معنای تبسم و لبخند. به زبان پارسی گویا راج نیش با معنای " تبسم شاه " یا تبسم شاهانه.
Bhag wan را میتوان بصورت Bag One هم نوشت. در زبان انگیسی bag و big ( بَگ و بیگ ) مترادف و هم معنی میباشند، بنابر این بَگ وان به معنای " یک بزرگ " است که بازهم اشاره به واحد بودن خداوند است که یک بزرگ و اولیه می باشد.
بهر حال اُشو در قید حیاط خود به هفت عالم عرفانی قندی نتوانسته است در رسی داشته باشد و از فرمول ریاضی عشق هم بی اطلاع بوده است چه رسد به عشق خویشتن.

آشو به زرتشتی به معنی مقدس
آشو [ا. لری]: نامی پسرانه بمعنی عقاب، شاهین
اشو یا عقاب
اشو یعنی عقاب
آشو در گویش بختیاری یعنی عقاب
در گویش لری ، آشو نامی ست به معنای شاهین
انسان بهشتی . انسان پاک . انسان سپنتا و زااوتار
بیشتر این صفت پیشوند نام زرتشت است، یعنی زرتشت پاک بهشتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس