مضطرب، اشفته، مختل، پریشان، مختل شده، ناراحت، پریشان حال
disordered(صفت)
بی نظم، بی ترتیب، اشفته، نا مرتب، نامنظم، مختل شده
berserk(صفت)
از جا در رفته، شوریده، اشفته
messy(صفت)
کثیف، اشفته، شلوغ، بهم خورده، شلوغ کار
disheveled(صفت)
ژولیده، اشفته، پریشان، نا مرتب
frenzied(صفت)
از جا در رفته، شوریده، اشفته، عصبانی، دیوانه وار، اتشی
frenetic(صفت)
دیوانه، شوریده، اشفته، عصبانی، اتشی
phrenetic(صفت)
دیوانه، شوریده، اشفته
turbulent(صفت)
سرکش، اشفته، یاغی، گردن کش
garbled(صفت)
اشفته، درهم
frantic(صفت)
اشفته، عصبانی، از کوره در رفته، بی عقل، اتشی
vexatious(صفت)
مضطرب، اشفته، دل ازار، رنجش امیز
tumultuary(صفت)
اشفته، پر اشوب
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی آشفته از ریشه ی واژه ی آشفتن فارسی هست
آشفته = آ شفته ( شفت در زبان مازندرانی یعنی گیج و پریشان ) => آشیفته = بسیار پریشان آ در زبان های ایرانی در برخی از واژ ها برای شدت بخشیدن بوده شفتالو هم در زبان مازندرانی به آلویی گفته میشود که همچون شلیل است اما رنگ و رخسار آن پریده و به سفیدی نزدیک است ... [مشاهده متن کامل]
واژه شیفت = shift در زبان لاتین یعنی حرکت دادن و انتقال ؛ به حالتی اشاره دارد که چیزی به چیزی تغییر میکند یعنی همان پریشانی در زنگ و حالت و شیفت کردن به حالت دیگر در شفت و گیج شدن هم تغییر مود و حالت ملاک است
میشه سرگردون😉👍
سراسیمه نابسامان
آسیمە
ژول ، ژولیده
آش شولی. آشی هست که مخصوص یزدیها هست.
آش دوست داری نه؟ چرا خودتون رو مسخره میکنید هر واژه ای که آش داشته باشه ترکیه دیگه چه چرت و پرتیه میخوای همشون رو بدهم بدزدی نه؟