اشفتن


    to be disturbed or agitated
    to get excited
    to disturb
    to amaze
    agitate
    disarrange
    entangle
    unsettle
    to get exclted

مترادف ها

frenzy (اسم)
اشفتن، هیجان، دیوانگی، شور، شوریدگی، دیوانگی انی

perturb (فعل)
اشفتن، مزاحم شدن، ناراحت کردن

fluster (فعل)
دست پاچه کردن، گیج کردن، اشفتن، مضطرب کردن، عصبانی کردن، گرم شدن کله

agitate (فعل)
تحریک کردن، بکار انداختن، پریشان کردن، تکان دادن، اشفتن، سراسیمه کردن، مضطرب کردن

trouble (فعل)
اشفتن، عذاب دادن، مزاحم شدن، زحمت دادن، ازار دادن، دچار کردن، مصدع کسی شدن، رنجه کردن

shake (فعل)
تکان دادن، اشفتن، جنباندن، لرزیدن، بهم زدن، تکان خوردن، لرزش داشتن، متزلزل کردن

disquiet (فعل)
اشفتن، ناراحت کردن، مضطرب ساختن، بیارام کردن، اسوده نگذاشتن

disturb (فعل)
پریشان کردن، اشفتن، مزاحم شدن، بر هم زدن، مختل کردن، مضطرب ساختن، مشوش کردن، بهم زدن

flurry (فعل)
اشفتن، عصبانی کردن

frazzle (فعل)
اشفتن

upset (فعل)
اشفتن، مضطرب کردن، بر گرداندن، اشفته کردن، واژگون کردن، چپه کردن

پیشنهاد کاربران

واکاوی کارواژه یِ ( آشُفتَن ) :آ - شُف ( شوف ) - تَن
1 - ( آ ) :پیشوند بمانندِ کارواژه هایِ آراستن، آمودن و. . . ( شاید در آینده بیشتر از پیشوندها بگویم که از هرچیز دیگری ارزشمندتر است ) .
2 - کارواژه یِ شُفتن ( یا شوفتن ) با بُن کنونیِ شُب ( یا شوب ) :
...
[مشاهده متن کامل]

دگرگونیِ آواییِ ( ف/ب ) هنگامِ ترادیسش به بُن کنونی در کارواژه هایی همچون :
خفتن/خواب، روفتن/روب، کوفتن/کوب و. . . نیز دیده می شود.
نکته: کارواژگانِ ویشُفتن و آشفتن یکی و همچم نمی باشند؛چراکه پیشوندها عملگرهایی هستند که بر کارواژه ها می نشینند و معنا را کمی دگر میسازند. سخنِ کاربرِ بالا بسیار درخورِ ستایش است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پیشنهاد واژه:
از همین کارواژه شُفتن به همراه پیشوندهای دیگر می توان نوکارواژگانی پدید آورد. برای نمونه، برای واژه ( تداخل ) در زمینه یِ فیزیک یا دیگر دانش ها، می توان از کارواژه ( شُفتن ) به همراهِ پیشوندِ ( دَر ) یا پیشوند ترکیبیِ ( دَرهم ) بهره برد. تداخل: دَرشُفتگی، درهمشُفتگی

آشفتن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آشفتن " می نویسد : ( ( آشفتن یا "آشوفتن" مصدری است پیشوندی که از دوپاره " ا" ( =پیشاوند ) / شوفتن ( = مصدر ساده ) ساخته شده است . ریختی دیگر پیشاوندی از آن در پهلوی وشوفتن wišuftan است. بن اکنون وشوب wišōb که در آن به جای پیشاوند " ا " پشاوند " و " به کار رفته است . ریخت پارسی این مصدر " گشوفتن" و کشوفتن" است و "کَشُفتن نمونه را نالان نای گفته است"
...
[مشاهده متن کامل]

بشکفت سپهر باز بنیادم /بشکست زمانه باز بنیانم. ) )
( ( به روز چهارم برآشفت شاه
برآن موبدان نماینده راه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 294. )

پریشان و مضطرب شدن ( ب )

بپرس