اشعه

/~aSa~e/

    beam
    stream

فارسی به انگلیسی

اشعه ایکس
roentgen ray

اشعه بتا
beta ray

اشعه خورشید مانند
sunburst

اشعه درمانی
radiotherapy

اشعه ذرات الفا
alpha ray

اشعه رونتگن
x-ray

اشعه گاما
gamma ray

اشعه مجهول
x-ray

اشعه کاتدی
cathode rays

اشعه کیهانی
cosmic rays

مترادف ها

ray (اسم)
پرتو، شعاع، تشعشع، روشنایی، اشعه، اشعه تابشی

پیشنهاد کاربران

تغرئ رتاچصلا اذخت� ذئب نباا
به کُردی جنوبی یا پَهلَوانی ( کرمانشاهی، ایلامی، کَلّهُری. . . ) =پِرشَه🌷
تازیانه ٔ زرین . [ ن َ / ن ِ ی ِ زَرْ ری ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً اشعه ٔ خورشید است : به سر تازیانه ٔ زرین شاه گردون گرفت عالم صبح . خاقانی .
اشِعّه: این کلمه جمع است و مفرد آن شعاع به معنای "پرتو "است بنابراین اشعه ها صحیح نیست و به جای آن باید گفت" اشعه" یا" شعاع ها" یا "پرتوها"
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲۷. )
نوعی اشعه = لیزر
ریون

بپرس