اشراق

/~eSrAq/

    illumination
    intuition
    revelation
    theosophy

مترادف ها

shining (اسم)
اشراق

illumination (اسم)
روشن کردن، روشن سازی، تذهیب، اشراق، چراغانی، تنویر

inward light (اسم)
اشراق، نور داخلی، نور باطنی

پیشنهاد کاربران

هستی درخشندگی
" خاورش و رَهنُمِش ":اشراق و ارشاد.
خاورش و راهنماش. خوران و رهنمان، رهنمون.
خاوران وباختران. خاورا و رهنما. خاوریت و رهنمیت.
اشراق بمعنای درخشش نور آفتاب خورشید در هنگام طلوع است .
در عرفان ، اشراق یا به اشراق رسیده یا به رود رسیده ( بودائی ) ، منظور سالک و مراقبه گری است که بر اثر مشاهده و درون پوئی و خالی کردن دل ، به سطحی می رسد که نور را از درون دل و با چشم دل می بیند که این نور در اشعار بزرگان فارسی زبان ایرانی به جان ، مه ، مه رو ، قمر ، بت ، صنم ، یار و . . . . تشبیه شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

حال می بایست سالک جذب نور شود .
سطحِ جذب شدن به نور و وارد نور شدن را جانا ( jhana ) گویند . یعنی سالک دیگر در زیر نورِ آفتابِ خورشید یا شمس الحق یا جانان است .
با ممارست و ساعتها و ماه ها حضور در لحظه و مشاهده گری و دل را از هرچه بغیر از نور ، خالی نگه داشتن ، سالک به سطحی میرسد که دیگر دائما نور را در دل حاضر دارد و چشم سوم فعال می شود.
دائما نور را در دل داشتن و در زیر نور آفتاب جانان یا منبع یا شمس الحق بودن را ، اشراق یا به اشراق رسیده یا به رود رسیده گویند .
رودی از جانها . آفتابی از جانها .
در درونِ یک سالکِ به اشراق رسیده ، هنوز سه عاملِ روانِ نادانی ، حرص و آز و نفرت و بیزاری فعال است و می توانند موجب سقوط سالک از راه شوند .

منابع• http://rahnamaaries.blogfa.com
إشْرَاقِ:
برآمدن آفتاب از شرق؛ تابان و روشن شدن آسمان و چون این روشنایی از شرق بر زمین می رسد آن را إِشْرَاق گویند. یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ یعنی هنگام برآمدن آفتاب تسبیح می گفتند. در این زمان؛ زمین قابلِ دیدن برای راه رفتن نیست، چون نور آسمان به زمین بر نمی خورد. در تقسیمات اوقات صبح در قرآن؛ حدود نیم ساعت بعد از بُکرَة، زمان إِشْرَاق فرا می رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

خاورش فرزانش؛فلسفهء اشراق
اشراق:خاورش
درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن، حرارت یافتن، گرم شدن، گداختن، گرم کردن، تافتن، اعراض کردن، برتافتن
اسم مصدر و به معنای درخشش و نورافشانی آفتابِ در حال طلوع است. البته معنای مصدری و حاصل آن را نیز می توان اراده کرد.
به هر حال، واژه �اشراق� به معنای نوربخشی و نوردهی و �مَشرق� به معنای �شرق و خاور� هر دو از ریشه �شرق� به معنای طلوع خورشید، مشتق شده اند.
اشراق : اشراق اسم دختر با ریشه عربی است .
اشراق یعنی : درخشندگی و درخشندگی خورشید.
اشراق ، تولدی دیگردراین دنیاست، دیدن عالمی دیگرهم دراین عالم است، عالمی که درآن حیوانات تورامی فهمند، ودردرون صحبتهای هرکس که گوش کنی پیامیست که فقط شخصی که به اشراق رسیده می شنود، جایست که به محض خواستن
...
[مشاهده متن کامل]
پیامی که دنباش هستی به تومیرسه ، ازهرطریقی، ومشاهده عظمت خداوند، عبورازنفس، بیداری دیگر دربیداری، خلوص، وپاک نیتی،

نور حکمت
توانایی اندیشیدن بصورت نورانی
جایی که خورشید طلوع میکند، نور، روشنایی. و در تورکی اىٔشیق میگویند.
در فلسفه به نور باطنی میگویند که با ان میتوان به حقیقت رسید در واقع همان شهود.
جناب شیخ سهروردی یا شیخ الاشراق به این شناخت تاکید میکرد که به همین دلیل شیخ الاشراق بهش میگن.
زنده باشید 🌹
سهروردی شهید درست است
یحیای شهید ، شیخ شهید درست است . . . .
باسلام خدمت همه بزرگواران اشراق بروزن افعال عربی میباشد وریشه ثلاثی مجردش فعل _ شرق ودرمعنی جایی که خورشید طلوع میکندواصطلاحا جایگاه پرازنوروحکیم وعارف بزرگ قرن 6هجری جناب شیخ شهاب الدین سهروردی چون درسلوک ورسیدن به حقیقت مراتب نوری رامدنظرداشت به شیخ الاشراق معروف گشت. وطرفداران مکتبش به اشراقیون والسلام نه ریشه ترکی دارد ونه مواردی من درآوردی. باسپاس فراوان علیرضا عابدی
...
[مشاهده متن کامل]


شیخ اَشراق: سهروردی
اشراق: بر گرفته شده از واژه ترکی" ائشیق" یا" ایشیق "به معنی روشنایی از مصدر " ایشیق سالماخ" نور و روشنی انداختن، از خود نور دادن، منور بودن، چهره ی منور داشتن . در زبان ترکی ایشلّاماق: سوسو زدن. اشراق در ترکی در اصل در ریخت اِیشِراق بوده به معنی درخشنده، چیزی که از آن نور منتشر می شود، درخشنده، .
Esraq یا اشراق به احتمال زیاد یک واژه ترکیبی است که از دو کلمه ساخته شده است بصورت : Esr aq یا اِشر اک یا اشر اَق . اشر در زبان عربی به معنای آفتاب یا شمس میباشد و پسوند اک در زبان فارسی نشانه مصغر. حال آیا پسوند اَق هم به زبان عربی نشانه مصغر باشد یا نه ، این حقیر به علت عدم آشنایی به زبان عربی توانایی قضاوت در این زمینه را ندارد و آنرا به عهده واژه شناسان می سپارد. بهر حال اگر حدس و گمان این حقیر به حقیقت نزدیک باشد، آنگاه مفهوم اشراق مترادف و هم معنی با آفتاب یا شمس کوچک یا صغیر بوده و نشانه ناچیزی از آفتاب کبیر و مطلق یعنی خداوند میباشد. به زبان آلمانی مترادف اشراق کلمهIllumination ( ایلو می ناسیون ) میباشد که به معنای روشنایی و بیداری است. در آیین بودائی مفاهیم روشنایی و بیداری نقش عمده را بازی میکنند و پیروان بودا معتقدند که بودا در همین زندگی به مرتبه روشنایی و بیداری رسیده و به حالت نیروانا
...
[مشاهده متن کامل]

( به زبان پارسی دری : نَی روانه : ساکن و هرگز جاری نشده ) یعنی به آرامش مطلق رسیده است و این ها هم آرزو دارند که در طول عمر خود به مرحله روشنایی و بیداری بسان بودا برسند تا روان آنها پس از مرگ از زنجیره حلول رهایی یابد و آنها هم بتوانند به آرامش مطلق برسند. در متن های آلمانی بنیانگذار فلسفه روشنایی و بیداری را شهاب الدین سهروردی فیلسوف پارسی زبان معرفی کرده اند.

معنی کردن و پردازش به لفظ کلمه امری بالقوه است ولیکن به منظور درک مفهوم وکاربرد زبانی و درک فلسفی از آن به نحوه بیان وجایگاه بیان بستگی دارد و اغلب این کلمه به زدودن متناوب سنت های ذهنی در تفکر شخص وجامعه ابدل کردن آن یک تفکر تازه وجدید همراه با اصول و قواعد سنتی اتلاق می شود.
اشراق یعنی درخشش . تابانی . روشنی
و یک اسم عربیم هست
ولی فقط اسم پسر نیست اسم دختر هم هست👍
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)