اشراف

/~aSrAf/

    gentry
    nobility
    upper class
    nobles
    aristocrats

فارسی به انگلیسی

اشراف زاده
aristocrat, gentleman, noble, patrician

اشراف سالاری
aristocracy

مترادف ها

noblesse (اسم)
نجبا، اشراف، اشرافیت

پیشنهاد کاربران

اشراف ( انگلیسی: The Aristocrats ) فیلمی در ژانر مستند به کارگردانی پن ژیلت است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
اشراف
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اشراف_(فیلم)
اصلان. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اصیل. ( اقرب الموارد ) . رجوع به اصیل شود.
اصلیان . [ اَ ] ( اِ ) ج ِ اصلی . مردمان شریف پاک نژاد. ( ناظم الاطباء ) .
اعیان دولت . [ اَ ن ِ دَ / دُو ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اراکین سلطنت و وزراء و امرای ریاست . ( آنندراج ) . وزرای دولت . ( ناظم الاطباء ) . بزرگان و اشراف حکومت .
اشراف
در پارسی میانه ( ساسانس ) :وَزورگان
امروزه:بزرگان
مهان
فرح دیبا دختری از کهان بود که با مردی از مهان پیمان زناشویی بست
اطراف
- اطراف عرب ؛ وی از اطراف عرب است ؛ یعنی از اشراف و اهل بیوتات آن است. ( از اقرب الموارد ) .
کبار
اعالی
ریشه ی واژه ی #شرف ، #مشرف ، #تشریف #اشراف #اشرف در عربی #سرافرازی ، #سرافراز در فارسی ✅
شاید برایتان جالب باشد اما این واژه بن مستقیم از فارسی و بن قدیمی تر از ترکی دارد. ♦️
این واژه همان سرافرازی هست
...
[مشاهده متن کامل]

سرافرازی - سرفرازی
سرف ( سه حروف برای بن شدن در عربی کافیست. )
س - ش تبدیل شونده هستند.
شرف - مشرف
مشرف کسی است که سرافراز است
برای مکان هم استفاده میکنند یعنی کسی که از بقیه بالاتر است و میتوان ببیند.
برای مشرف در ترکی از گوزلمچی - g�zləm�i و باخار - baxar را میتوان استفاده کرد. ♦️
سرافراز
حال با واژه ی *سر* کاری نداشته باشیم که تفاسیری طولانی دارد.
افراز - افروختن - فراز
از آببیلماق ترکی هستند به معنی پریدن به صورت هاپپیلماق هم گفته میشود.
آب به معنی بالا در انگلیسی و زبان های جرمنیک به صورت up
آب در فارسی به معنی آب خوردنی است.
آب خوردنی در زبان های لاتین به صورت آقوا یا آپوا است.
آقوا در ترکی از آخماق - آقماق است به معنی جاری شدن به آب جاری ( نه به آب خوردنی ) ترکان اخ گویند در واژگان مشتق هم دیده شده است آبادانلیق - ائوه دانلیق - اوبا - ائو ( در سومری به صورت e )
آغماق در دیوان لغات ترک به معنی صعود کردن است واژه ی مشترک با آخماق بوده که مشتق شده است از تفسیر حرکت کردن معانی متفاوت گرفته اند. ♦️
از تفسیر جاری شدن ، روان شدن ، حرکت کردن آب سم آپوا یا آقوا را گرفته و از حرکت اشیا یا حیوان یا انسان به تفسیر صعود کردن و حرکت کردن گرفته است.
پس آببیلماق از آغماق به معنی صعود کردن است.
در زبان های جرمنیک به صورت آپ به معنی بالا و در لاتین به معنی آب خوردنی است.
به فارسی به صورت فراز - افروختن - افراز وارد شده است.
سرافرازی را مشتق کرده و به صورت شرف وارد عربی شده است.
به شرف در ترکی اوجالیق - باش اوجالیق و حتی اردم هم گویند اما اردم در اصل به معنی غیرت است غیرت و شرف را گاها یکی میدانند.
افروختن معنی اصلی آن خشمگین شدن است که از تفسیر جنب و جوش چنین معنی گرفته است و از آن معنی روشن کردن را گرفته است. ♦️
واژه ی آب به معانی مختلف معمولا در زبان های ترکی و هند و اروپایی مشترک است.

اهل بیوتات
بیوتات
آگاه شدن بر امری
آشنایی
تسلط
اشراف اطلاعاتی
Intelligence dominance
در پهلوی واسپوهران
یعنی خاندان ممتاز
تسلط بر امری، چیرگی بر کار یا امری، از فراز نگریستن بر چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس