اشتی کردن


    reconcile
    to make it up
    to make peace

مترادف ها

placate (فعل)
ارام کردن، تسکین دادن، اشتی کردن

پیشنهاد کاربران

تصالح کردن . [ ت َ ل ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشتی کردن : چون . . . از مجاورت ایشان و بازگشتن از این سخن و تصالح کردن از جهت ایشان نومید شد و هیچ حیلت نماند ایشان را گفت . . . ( تاریخ قم ص 255 ) .
bury the hatchet with sb
مصالحه
مسالمت کردن ، از در آشتی درآمدن

link up
مسالمت
Reconcile
Burry the hatchet
در زبان ترکی استانبولی می شود: بارئشماک

بپرس