اشتراکی

/~eSterAki/

    collective
    common
    communal
    communistic
    held in common

فارسی به انگلیسی

اشتراکی کردن
collectivize, collectivized, collectivizizing, communalize

مترادف ها

common (صفت)
معمولی، پیش پا افتاده، روستایی، متعارفی، عرفی، اشتراکی، مشاع، مشترک، متداول، عام، عمومی، عادی، مرسوم، عوام، عوامانه

collective (صفت)
انبوه، بهم پیوسته، اجتماعی، جمعی، اشتراکی، مشاع

communal (صفت)
اشتراکی، همگانی

پیشنهاد کاربران

اشتراکی: همتای پارسی این واژه ی عربی که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده، اینهاست:
همیس hamis ( مانوی )
پدسر padsar ( پارتی )
لوکیک ( سنسکریت: laōkika )
ویشوا viŝvā ( سنسکریت )
از کتاب دکتر کزازی
هنباز گرایی

بپرس