اسیمه

/~Asime/

    agitated
    frenetic
    turbulent
    confused
    twitchy

فارسی به انگلیسی

اسیمه شدن
fluster, panic

اسیمه کردن
fluster, panic

پیشنهاد کاربران

فروکاهشِ " سرآسیمه" به تکواژها و ریشه یِ آنها:
1 - سَر
واژه یِ " سَر" در اوستایی به دیسه یِ " سارَ" بوده است.
2 - پیشوندِ ( آ ) :
پیشوندی برای نشان دادنِ " ورود به یک حالت تازه و جدید" در واژگانی همچون " آ. شُفتَن"، " آ. گاهی" و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

3 - ( سیمه/سیم ( پسوند:ه ) ) :
در زبانِ اوستایی و ایرانیان باستان، واژه یِ " سیمَ" به چمِ
3. 1. - " هراس انگیز، ترسناک، بیم آفرین، هراسان" /
3. 2 - " ترس، هراس"
بوده است.
پَسگشتها ( references ) :
1 - بخشِ 1580 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ ایرانیِ کهن Altiranisches Woerterbuch" نوشته یِ " Christian Bartholomae"
2 - رویه یِ 1423 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"

اسیمهاسیمه
آسیمه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آسیمه" می نویسد : ( ( آسیمه در پهلوی می بایست آسمک asēmag می بوده است . . انگاشته ام که این واژه از آسیم ، ریخت پهلوی " سیم " ( = نقره ) برآمده است و از آن روی که سیم فلز ماه است و ماه نماد دیگرگونی و گردش ِ حال و در پیوند با شیفتگی و دیوانگی ، سر انجام در معنی آشفته و سرگشته به کار رفته است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( که پروردهٔ بت پرستان بدند
سراسیمه برسان مستان بدند ‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 312. )
به نظر نگارنده زبان فارسی واژه ی آسیمه را از مصدر ترکی آسیلماق یا آسیلماخ یا آسیلی به معنی آویزان شدن و سرگشته بودن ، آویزان گرفته اند . در زبان ترکی" آسیلی" به انسان نگران سراسیمه و منتظر و کسی که منتظر مجازات و محاکمه است گفته می شود . به انگوری که با نخ از سقف آویزان کرده باشند آسما اوزوم گفته می شود . سرآسیمه چیزی که از قسمت سر از جایی آویزان باشد . به کنایه یعنی نگران ، منتظر و چشم به راه و منتظر مجازات .
مردم در آذربایجان معمولا به مرده ای که از دست آن ناراحت هستند می گویند " گئت من گلینجه آسیلی قالاسان " یعنی : بر و و تا زمانی که من هم بیایم آویزان بمان .
چشم به راه داشتن در اصطلاح ترکی " آسیلی قالماق " در معنی لغوی آویزان ماندن .
" گؤزلر آسیلی یوخ نه قارالتی نه ده بیر سس
چشم ها به راه دوخته شده و منتظر و نگران بدون اینکه شبهی که دیده شود و نه صدایی که به گوش برسد
"شهریار " گزیده ی اشعار ترکی ، بهجت آباد خاطره سی )
و یا
( ( سندن سورا گوزلر آسیلی تنگه نفسدیر
جان وارسا دئمیشکن قالاراق بیر قورو سسدیر ) )
"علی جبرائیلی اندرگان"

نا بسامان - آشفته و پریشان

بپرس