capture (فعل)گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردنcaptivate (فعل)فریفتن، اسیر کردنenthrall (فعل)اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختنenthral (فعل)اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن
land somebody in trouble/hospital/court etcto cause someone to have serious problems or be in a difficult situationبندی کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اسیر کردن. گرفتار کردن. بازداشتن :نترسد که دورانش بندی کندکه با بندیان زورمندی کند. سعدی.به اسارت گرفتنبند نهادناسر+ عکس و لینک