اسیب

/~Asib/

    injury
    damage
    patho-
    mischief
    prejudice
    punishment
    suffering
    blight
    dent
    disadvantage
    disservice
    harm
    hurt
    ill
    impairment
    violence

فارسی به انگلیسی

اسیب انگیز
noxious

اسیب انگیز برای سلامتی
noisome

اسیب اور
counterproductive, deleterrious, harmful, hurtful, maleficent, prejudicial

اسیب اوری
maleficence

اسیب بخش
injurious

اسیب بدنی
lesion

اسیب بدنی رساندن
hurt

اسیب پذیر
delicate, lame, susceptible, vulnerable, lame duck, sitting target, sitting duck

اسیب پذیر کردن
eviscerate

اسیب پذیری
susceptibility, vulnerability

اسیب دیدگان زلزله
earthquake victims

اسیب دیدن
freeze, hit, to sustain an injury, to be hurt

اسیب دیدن گیاه
blight

اسیب دیده
injured, hurt, damaged, one who is injured or hurt, game, unsound

اسیب دیده توسط باد
windblown

اسیب رساندن
abuse, freeze, harm, hurt, impair, hit, prejudice, injure, undermine, wound, wreck, nip, to injure, to harm

اسیب رساندن به بناهای تاریخی
vandalize

اسیب روانی رساندن
hurt

اسیب زدن
damage, mar

اسیب شناختی
pathological

مترادف ها

hurt (اسم)
ازار، صدمه، زیان، ضرر، اسیب

damage (اسم)
گزنده، خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران

mar (اسم)
اسیب

inconvenience (اسم)
ناراحتی، اذیت، نا سازگاری، ناجوری، اسیب، زحمت، اسباب زحمت، مزاحمت، درد سر، نا مناسبی

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

strain (اسم)
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، اسیب، زور، درد سخت، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان

lesion (اسم)
غبن، خسارت، اسیب، زخم، جراحت

injury (اسم)
صدمه، ضرر، اسیب

trauma (اسم)
ضغطه، اسیب، زخم، ضربه روحی روان اسیب، روان زخم

teen (اسم)
تنفر، درد، رنج، خشم، اندوه، اسیب، غصه، سنین 13 الی 19 سالگی

tort (اسم)
اسیب، شبه جرم

پیشنهاد کاربران

واژه آسیب از سغدی وام گرفته شده است*ā - *saima - ( *skeh2i - ) ، شا ( sym /⁠sēm⁠/، "گیج، مشکل" ) با denasalization نهایی. رجوع کنید ( sym /⁠sēm⁠/، "گیج، مشکل" ) با denasalization نهایی. رجوع کنید به فارسی آسیمه ( āsēma، �گیج� ) . �چپ دست، دست و پا چلفتی، بدشانس� ) ، لاتین scaevus ( �چپ دست، دست و پا چلفتی، بدشانس� ) ، زبان پیشین آلمانی *skaibaz ( �کج، نه راست� ) ( āseb ) m ( سانسکریت आसेब ) را مقایسه کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. Herzenberg, L. G. ( 2014 ) “Studies in Persian Etymology II”, in Colloquia Classica et Indogermanica: Studies in Classical Philology and Indo - European Languages, Saint Petersburg: Nauka
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ریخْتَہ لُغَت ( rexta luġat ) - Rekhta Dictionary [Urdu dictionary with meanings in Hindi & English], Noida, India: Rekhta Foundation, 2024.
https://rekhtadictionary. com/search?keyword=آسیب
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید

منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
زیان
زنش ( زنشت ) لری است.
گزند
سیب در زبان مازندرانی به چم فشار است و آ سیب که در آن آ نشان زیادی می باشد پس آسیب = فشار زیاد
آشفته = آ شفته = بسیار ( رنگ پریده / تغییر کرده ) که با شیفت لاتین برابری میکند //// براشیفت = اَپَر یا همون اَبَر که می شود زیاد آشفت = زیاد تغییر کردن که نگر عصبانی شدن بوده
cultural harm آسیب فرهنگی
پیشنهادِ واژه : ( آسیفتَن، آسیفته و. . . )
به طور بازگشتی می توان کارواژه ( آسیفتَن ) را برای واژه ( آسیب زدن ) بکار برد.
دگرریخت آوایی در زبان پارسی از بُن گذشته به بُن کنونی ( ف/ب ) در کارواژگانی همچون یافتن ( یاب ) ، کوفتن ( کوب ) ، خُفتن ( خواب ) ، روفتن ( روب ) و. . . دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

آسیفته ( شده ) =آسیب زده شده

در لری بختیاری
خسارت / آسیب / صدمه: دِیزونی، دِیزُوی ( حرف �واو� به صورت تو دماغی گفته میشود )
دِیزونی / دِیزُوی زِیدِن: خسارت / آسیب / صدمه زدن
اک . . بلا . . . خلل . . .
آسیب: زخم شدن صدمه دیدن
به گمانی از ریشه ی ستاک اوستایی ( سیف ) از ریشه کهنتر ( سئیف ) به چم تازیانه زدن و شلاق زدن ناخن کشیدن چنگ زدن زخم زدن، در اوستایی با پیشوند ( ائیبی سیف ) و آسیب ( آ سیف ) باید باشد، و در سغدی ابیسیف و همچنین گسیب ( وی سیف )
...
[مشاهده متن کامل]

در برخی ریشه یابی سیف در واژه ی شمشیر ( شوفشیر ) ( سیف شیر ) چنگال شیر

آسیب
صدمه ، نقصان ، بلا، مشکل،
. . . . .
در معنی مجازی تماس
مشکل
تماس هم معنی میده ( در کتاب های دبیرستان نظام قدیم ذکر شده )
ارد
آک
عارضه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس