واژه اسکلت معادل ابجد 511 تعداد حروف 5 تلفظ 'eskelet نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: squelette] مختصات ( فره ) آواشناسی 'eskelet الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع لغت نامه دهخدا ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد بهترین واژه جایگزین استخوان بندی است.
استخوانگاه
استخوان
استمان ( Ostemān ) استه: استخوان، پی، اصل، همریشه با استوار و ایستادن و آستانه و استان مان: مکان، بنا، ساختار، خانه، همریشه با ماندن چم استمان: ساختار استخوانی، بنای وجودی فرهنگستان به جای اسکلت استخوانگان را پیشنهاد داده است که همیشه چم و معنی درست را نمی رساند، برای نمونه در اسکلت فیبری منظور ما ساختار فیبری است نه استخوان ... [مشاهده متن کامل]
اسکلت ( Skeleton ) [اصطلاح دریانوردی] بدنه کشتی بدون ورقهای داخلی و خارجی .