اسوده

/~Asude/

    comfortable
    easy
    leisure
    quiet
    reposeful
    restful
    tranquil
    casual
    comfy
    loose
    quiel
    peaceful
    well - to - do

فارسی به انگلیسی

اسوده باش
all-clear

اسوده حال
well-to-do, well - off, tranquil

اسوده خاطر
tranquil, carefree, leisure, enjoying peace of mind

اسوده دل
sure

اسوده دلی
surety

اسوده شدن
to get quiet, to be relieved

اسوده و خوش
halcyon

اسوده کردن
ease, relieve, to quiet, to relieve, to give peace of mind

مترادف ها

easy (صفت)
ساده، ملایم، اسوده، سبک، روان، اسان، سهل، بی زحمت، بدون اشکال

calm (صفت)
ساکت، ارام، خاطر جمع، ملایم، ساکن، اسوده

tranquil (صفت)
ارام، خاطر جمع، اسوده، بی جنبش

snug (صفت)
راحت، اسوده، دنج، گرم و نرم، راحت واسوده، امن و امان، اماده و مجهز

پیشنهاد کاربران

فَراغ
سبک بار. [ س َ ب ُ ] ( ص مرکب ) فارغ بال . ( برهان ) ( آنندراج ) . آسوده . راحت :
شدم سیر از این لشکر و تاج و تخت
سبکبار گشتیم و بستیم رخت .
فردوسی .
آنچه دفع طبیعت بود از آن هیچ مضرتی پدید نیاید نه در تن و نه در قوتها بلکه تن آسوده وسبکبار شود. ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

سبکبار زادم گران چون شوم
چنان کآمدم به که بیرون شوم .
نظامی .
جهان سرای غرور است و دیو نفس هوا
عفی اللَّه آنکه سبکبار و بیگناه تر است .
سعدی .
مرد درویش که بار ستم فاقه کشد
بدر مرگ همانا که سبکبار آید.
سعدی ( گلستان ) .

آسوده : راحت و آرام ، مسرور و بی رنج .
مرفه الحال
آسوده : آسوده ( صفت فاعلی از آسودن ) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ، خوش، مسرور، بی رنج.
آسوده : آرام ، خاطرجمع
اسم آسوده مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
راحت
راحت بودن از چیزی

آسوده : نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: ( تلفظ: āsude ) ( صفت فاعلی از آسودن ) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ، خوش، مسرور، بی رنج - راحت و آرام .
تن اسان

بپرس