bask
اسودن
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تکیه دادن، کردن، راحت کردن، استراحت کردن، اسودن، ارمیدن، متکی بودن به
لانه کردن، اشیان گرفتن، در اغوش کسی خوابیدن، اسودن
استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن
پیشنهاد کاربران
میان گشادن . [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) کمر باز کردن . باز کردن کمربند از کمر. خلاف کمر بستن . آسودن . آرمیدن :
شب و روز بر سان شیر ژیان
ز رفتن نباید گشادن میان .
فردوسی .
چه فرماید اکنون جهان پهلوان
گشایم از این رنج و سختی میان .
فردوسی .
شب و روز بر سان شیر ژیان
ز رفتن نباید گشادن میان .
فردوسی .
چه فرماید اکنون جهان پهلوان
گشایم از این رنج و سختی میان .
فردوسی .
استراحت کردن ، آرام گرفتن
آرام گرفتن ( ب )
فعل آسایش
فعل آسایش