اسواران

/~asvArAn/

    [mil.] troop

پیشنهاد کاربران

اسواران یا اساوره سربازان ویژه ساسانی بودند که از بچگی از هفت خاندان اصلی ایران مانند خاندان ساسان ، مهران ، کارن ، قارن ، سورن ، اسپهیدان ، انتخاب میشدند و تحت تعلیمات ویژه ای قرار میگرفتندمانند نبردهای چریکی ، رزم شب ، استتار ، استفاده از صدای حیوانات و پرندگان، غواصی، مبارزه در ار تفاعات و جنگلهاوغیره. .
...
[مشاهده متن کامل]

این سربازان در میدانهای باز جنگ سرتاپای خود و اسبانشان زره پوش بود ودر جنگهای با روم افتاب بر زره انها میتابید
و لرزره بر اندام رومیان میانداخت . انها علاوه بر شمشیر و نیزه و گرز و سپر به تیروکمانی مجهز بودند که ان را پنجکان
مینامیدند که تیرهای ان پنج شعبه ( پنج سر ) بود واین سلاح در دست این شهسواران در بعضی مواقع سرنوشت نبرد را تغییر میداد.
پس از تسلط اعراب بر ایران بسیاری از اسواران مسلمان شدند
و گروهی از انها بخدمت ابو موسی اشعری درامدند .
در ماجرای جنگ جمل زمانی که عایشه و طلحه و زبیر وارد بصره شدند عبدالله بن زبیر به مسجد وارد شد و عثمان بن حنیف را که نماینده علی بود از مسجد بیرون کشید و ابروهاو موهای او را تراشید و سرو صورت اورا با زغال سیاه و از شهر بیرون کرد، سپس عایشه قصد تصرف خزانه بصره را کرد در این میان فقط اسواران ایرانی بودند که مردانه از خزانه محافظت کردند و با پنجکان خود ساعتها با سپاه عایشه در گیر شدند و خزانه را حفظ کردند هر چند براویتی ٤٧ نفر از همرزمان خود را از دست دادند،
بعدها وقتی عبدالله بن زبیر ادعای خلافت کرد و مکه را محل خلافت خود قرار داد ، عبدالملک مروان سپاهی از شام بفرماندهی حجاج بن یوسف و پدرش یوسف برای تصرف مکه فرستاد و سپاه عبدالله بن زبیر در تنگنا قرار گرفت ، و اسواران ایرانی با اینکه مشکلات فراوانی با زبیریان داشتند و بین بد و بدتر تصمیم به دفاع از مکه گرفتد و باز هم با پنجکان خود حماسه افریدند که گویند اسب حجاج کشته شد و او بر ترک اسب پدر خود پرید و فرار کرد ( لازم بذکر است حجاج دو بار به مکه حمله کرد و این اولین بار بود که شکست مفتضحی خورد ولی دومین بار با سپاهی قوی تر و منحنیق به مکه حمله کرد و بیت الله را به منحنیق بست تا موفق شد ) .
در ماجرای عبدالرحمن بن اشعث که بر حجاج بن یوسف یاغی شد ( لازم بذکر است ححاج پس از غائله عبدالله زبیر و پیروزشدن از طرف مروانیان والی چندین ایالت بزرگ عراق شد ) اسواران ایرانی عمده سپاه ابن اشعث را تشکیل میدادندو در بادی امر پیروزی با ابن اشعث بود و اسواران ایرانی ضربه های کاری به سپاه حجاج وارد اوردند ، اما با رسیدن مداوم نیروهای کمکی از شام برای حجاج قیام ابن اشعث سرکوب شد ، و حجاج از انجا که کینه زیادی از ایرانیان و اسواران داشت اب رودخانه دجله را سرازیر بر روی زمینهای انها کرد و زمینهای انها را به مردابی تبدیل کرد همچنین خانه های بسیاری از انها را ویران کرد و انها را به تبعید فرستاد.
( فرمانده اسواران را اسوار سردار مینامیدند و به انها شهسوار هم میگفتند، ودر زمان یزدگرد سوم اخرین پادشاه ساسانی فرماندهی با شخص شجاع بلوچی بود بنام سیاه اسواری بلوچ که او را سیاهسوار مینامیدند ،
شوالیه های قرون وسطی اروپا نمودی از اساوره شجاع ایرانی در قاره ای دیگرو زمانی دیگر بودند )