لقب، عنوان، کنیه، اسم، نام، سرصفحه، برنامه، مقام، استحقاق، حق، صفحه عنوان کتاب، عنوان قبل از اسم شخص
appellation(اسم)
لقب، وجه تسمیه، اسم، نامگذاری، نام
designation(اسم)
تخصیص، اسم، تعیین، نقش
name(اسم)
اسم، نام، خوشنامی، اب رو، تسمیه، نام و شهرت، نام خودمانی
noun(اسم)
اسم، نام، موصوف
appellative(اسم)
اسم، نام، اسم عام
vocable(اسم)
لفظ، اسم
nomen(اسم)
اسم، نام
پیشنهاد کاربران
سلام این واژه را از لحاظ خواندن به دو شکل می توانیم نگاه کنیم: ۱ - اِسم=نام، نشانه ۲ - آسم ( نوعی بیماری تنفسی ) =این بیماری در اثر اختلال در تنفس به وجود می آید
دو گونه سرماخوردگی ( آنفولانزا ) در پهلوی هست: 1. هَمریت 2. پَتریت . 1. هَمریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی . ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن - ... [مشاهده متن کامل]
گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده . معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) واگیردار، سرایت کردن بیماری، سرماخوردگی، آنفولانزا ( فرانسوی ) ، مالش سَهی ( تماس مستقیم ) آلودگی . می توان به جای واژه انگلیسی "infection" و "grippe" از واژه "هَمریت" بهره برد! . . 2. پَتریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) پَت: پَئیتی ( paiti ) - بی، بدون - برهنه، عریان، لخت - تهی، خالی، پوچ - برگشت، بازگشت، بازآیی، جلوگیری، واداشتن مانند: پَتَت، پاپَتی، پَتیاره، پَنام! ( در اوستا: پَئیتی دانَه ) � ایتیَه: صفت فاعلی - حرکت کردن، روانه شدن، رفتن . ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن - گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده . معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) تنفسی، بیماری تنفسی، بُرُونشیت یا آسم تنفسی ( تنگی نفس ) ، دُژدَمی ( دُشدَمی ) ، مالش ناسَهی ( تماس غیر مستقیم ) آلودگی . می توان به جای واژه انگلیسی "bronchitis" و "asthma" و "dyspnoea" از واژه "پَتریت" بهره برد! . . هَمگَرزه، هَمگَرزِگی: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی . گَرزه ( گَرزِگی ) : گَزیدن، گاز گرفتن، نیش زدن معنی: در تماس بودن، پیوند داشتن، لمس کردن، هَموندی ( هَماوَندی ) ، برخورد کردن، خوردن به چیزی، به هم رسیدن ( وصل شدن ) ، دیدار کردن ( ارتباط گرفتن ) ، بَرماس ( پَرماس ) می توان به جای واژه انگلیسی "contact" از واژه "هَمگَرزه، هَمگَرزِگی" بهره برد! . شایست ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 2، بند60: hamrīt ān bawēd ka tan abāg nasā ham - garzag bawēd, ud petrīt ān kē abāg ān kē pad nasā pahikōft ham - garzag bawēd, ud az ham - garzagīh ī abāg ōy ī yāzdahom ham - gōnag petrīt ōh kunēd معنی: هَمریت ( سرایت بیماری ) آن باشد که تن با نَسا ( لاشه، مُردار ) ، هَمگرزه ( در تماس ) شود و پَتریت ( تنگی نفس ) آن [باشد] که با آن کس که با نسا ( جَسَد ) برخورد کرد، همگرزه شود ( به آن بیماری بِرِسَد ) ؛ و از هَمگرزگی ( لمس ) با آن ( پَتریت ) ، کس ( شخص ) یازدهم، همان گونه[شخص] پَتریت شود ( تا یازدهمین کس هم، از آلودگی هوا یا تنفسی آن، بیماری می گیرد! )
اسم برابر نام در پارسی است.
هم میهنان گرامی، بیاید پارسی را پاس بداریم و به کارگیریِ واژگانِ بیگانه را گام به گام کمتر و کمتر کنیم تا زبان مون رفته رفته آسیب نبینه و نابود نشه و بتوانیم بازگردیم به ریشه ی خود. اِسْمْ، عربی است. انقدر نگیم اسم. به جاش از واژۀ پارسی و هندواروپاییِ نام استفاده کنیم که در زبانهای بسیاری یافت میشود: ... [مشاهده متن کامل]
دو قلو ها بخاطر این سرنوشت مختلفی دارند چون اسم هاشون فرق میکنه پس اسم خیلی تاثیر میذاره روی سرنوشت پس بخاطر همین اسمت رو عوض کنی سرنوشتت عوض میشه
دو قلو ها بخاطر این سرنوشت مخالفی دارند چون اسم هاشون فرق میکنه پس اسم خیلی تاثیر میذاره روی سرنوشت پس بخاطر همین اسمت رو عوض کنی سرنوشتت عوض میشه
نام نامواژه ( زبان شناسی )
اسمتون رو عوض نکنید چون اسمتون رو کائنات میفرستن از طریق پدر و مادرتون با اسمتون میشه فهمید ویژگی و رایزینگ و چارت تولدتون رو راستی اسم کسی که فوت کرده یا شهید شده یا کشته شده رو روی بچه تون نذارید چون بچه تون در آینده به همون سرنوشت اون فرد دچار میشه
واژه اسم معادل ابجد 101 تعداد حروف 3 تلفظ 'esm نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اسما و اسامیّ] مختصات ( تصوف ) آواشناسی 'esm الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع واژگان مترادف و متضاد
آسم: شُشتنگی، تنگیِ شُش، دَمتنگی
آسم asthma
آسم عبارت است از یک بیماری مزمن همراه با حملات مکرر خس خس و تنگی نفس . این بیماری در تمام سنین میتواند وجود داشته باشد اما 50% از موارد، کودکان زیر 10 سال هستند. آسم بیشتر در پسران رخ میدهد تا دختران ، اما در آسمی که در سنین بزرگسالی آغاز میشود زنان سهم بیشتری را به خود اختصاص میدهند. ... [مشاهده متن کامل]
صدران
اسم از سمو ( بر وزن غلو ) گرفته شده که به معنی بلندی و ارتفاع است ، و اینکه به هر نامی اسم گفته می شود به خاطر آنست که مفهوم آن بعد از نامگذاری از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع می رسد ، و یا به خاطر آنست که لفظ با نامگذاری ، معنی پیدا می کند و از مهمل و بی معنی بودن در می آید و علو و ارتفاع می یابد . ... [مشاهده متن کامل]
در قران منظور از اسم و اسما چهارده معصوم هستند گاهی خداوند آنها را کلمات نامیده . وقتی خداوند به فرشتگان و اجنه دستور داد در مقابل آدم به سجده بیفتند آنها در مقابل دستور خداوند تعجب کردند خداوند فرمود من یک چیزی می دانم که شما نمی دانید آنچه خداوند آن را می دانست و فرشتگان نمی دانستند این بود که در میان ذریه ی آدم اشخاصی وجود داشتند که مقامشان خیلی بالاتر از آنان بود . و اسامی آنها را به آدم ( ع ) هم گفته بود ولی فرشتگان بی خبر بودند . لذا به آدم فرمود : آدم اسامی آنها را به اینها بگو. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ سپس به فرشتگان فرمود : اگر واقعیت را می دانید اسامی آنها را بگویید . توجه کنید هولاء ضمیر شخصی است و برای انسان بکار می رود . وقتی آنها را آشکار کرد همه در برابر عظمت آن چند نفر تعظیم کردند . در حدیثی از معصوم آمده آن اسم هم در بسم الله الرحمن الرحیم ما هستیم . و الا شیطان خود آدم را هم به زمین زد . خداوند می دانست افراد زیادی به وجود خواهند امد که مقام آنها را با وجود عهدی که از اجنه و انسانها گرفته به خاطر حسادت و کینه نخواهند پذیرفت . در روز الست خداوند تمام انسان ها و اجنه را در عالم ذر در یک جا جمع نمود و فرمود من می خواهم شما را هستی ببخشم و به عالم وجود وارد کنم ولی در مقابل آن، عهدی دارم و آن این است که من انسان های خاصی را در روی زمین خواهم آورد که آنها جانشین من در زمین خواهند بود راه آنها همان راه من است اگر از از آنها اطاعت کنید سعادتمند خواهید شد اگر از فرمان آنها سر پیجی نمایید گمراه خواهید شد . اگر عهد مرا قبول می کنید بیافرینم . چون عالم وجود شیرین بود و هر کسی به عالم وجود تمایل دارد اگر می خواستند یا نمی خواستند گفتند بلا یعنی این عهد را می پذیریم ولی عده ای با کراهت گفتند ولی از خداوند پنهان کردند. یعنی با ریا و تظاهر خگفتند نه با اخلاص . . وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَی ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ . خداوند که از اسرار درون آنها آگاه شد فرمود شما را امتحان خوام نمود . تا ثابت کنم خیلی ها از عظمت من نترسیدند و در پیشگاه من دروغ گفتند . لذا با خلق آدم ( ع ) این امتحان آغاز شد . اولین نفر که مورد آزمایش قرار گرفت ابلیس بود . که توسط امتحان تعظیم به آدم رازش آشکار شد . با توجه به اینکه سال ها خداوند را عبادت کرده بود و نامش در کنار نام فرشتگان می آمد ولی از جنیان بود . خداوند در موردش فرمود او از کافران بود . یعنی من می دانستم و تازه کفرش آشکار شد. و الا شیطان کافر به آن معنا نبود. دوم اینکه کافران زیادی هم هستند بعدا رازشان برملا خواهد شد . در چندین جای قرآن خداوند از این اسما به عنوان کلمات یاد می کند . وقتی آدم توسط شیطان فریب خورد . سال ها گریه کرد ولی بخشیده نشد خداوند به آدم فرمود فقط یک راه بیشتر نداری و آن هم این است به اسامی آن چند نفر باید متوسل شوی . آدم دوباره برای بخشیده شدن به اسامی آن چند نفر متوسل شد و بخشیده شد . خداوند می فرماید ما دوباره این اسم ها را به یاد آدم انداختیم تا با توسل به آنها بخشیده شود . فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ( بقره 37 ) خداوند با همین اسامی و کلمات ابراهیم ( ع ) را هم مورد آزمایش قرار داد . روش آزمایش ابراهیم با این اسامی اینگونه بود . ابراهیم از خداوند خواسته بود که ملک عظیم را به فرزندان او دهد و نسلش را بارور کند خداوند این در خواست او را پذیرفته بود و فرموده بود من این برکت را به تو خواهم داد و برکت در حروف ابجد عدد 5 می باشد . ابراهیم ( ع ) در 85 سالگی دارای یک فرزند شد و آن اسماعیل ( ع ) بود و هنوز اسحق به دنیا نیامده بود. ابراهیم ( ع ) که فرزند و زنش هاجر را در مکه به دستور خداوند قرار داده بود روزی به دیدن فرزندش آمد خداوند دستور ذبح اسماعیل ( ع ) را به او داد . ابراهیم اینجا بود دچار آزمایش سخت قرار گرفت که فرزندی دیگری ندارد از طرفی وعده ی کثرت فرزندانش را از خداوند دریافت کرده و مردی در آخر ازمان از نسلش خواسته که نمونه ی کامل از زبان صدق باشد خداوند آن را هم پذیرفته و ملک عظیم را هم خواسته به فرزندان او برسد برکت هم به او داده شده این چه دستوری هست نکند من دچار توهم شده ام و گرنه ذبح فرزند سخت بود ولی نه این قدر و خداوند در توصیف این بلا از آن به بلای مبین یاد کرده . و وقتی خواست اسماعیل را سر ببرد . وقتی فرمان پذیری او آشکار شد فرمود فدیناه به ذبح عظیم . فرمود پاشو ابراهیم این قربانی را با ذبح عظیم دیگر جابه جا کردم . ذبح عظیم گوسفند نبود بلکه آن ذبیح عظیم فرزند فاطمه ( س ) بود . وقتی از امتحان سربلند بیرون آمد خداوند فرمود ابراهیم تورا بر همه عالم امام قراردادم مبارکت باشد . وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ. خداوند هنگامی که بآن کلمات ( اسامی ) ابراهیم را امتحان کرد و او سر بلند بیرون آمد فرمود من تو را برای همه مردم امام قرار دادم ( با تاکید می فرماید کار تعیین امام با من است کسی نمی تواند غیر از من امام تعیین کند ) ابراهیم فرمود از فرزندان من هم امام خواهد بود ؟ فرمود عهد من به ظالمان نمی رسد ( یعنی امامت عهد من هست که در روز الست آن را از شما گرفتم و به هر کسی نمی رسد طرف باید معصوم باشد یعنی اگر ظالم ( گنهکار ) باشد مقام امامت به او داده نخواهد شد . خداوند از حضرت عیسی هم با عنوان کلمه یاد می کند . ولی کلمه را برای او مفرد به کار می برد . ولی منظور از اسما و کلمات همان 14 معصوم هستند . برکتی که خداوند به ابراهیم داده شده به شکل پنجه دست است که وسط آن یک چشم وجود دارد و دور آن ۱۲ برگ گل وجود دارد و اسمش هم فاطمیا هست و یهودیان آن را به عنوان نماد برکت دانسته و در هر خانه نگه می دارند فاطمیا همان فاطمه است که یازده امام از فرزندان او هستند.
آسم نام یه بیماری هست. اختلال در تنفس که من هم دارمش
آسم: نام این بیماری از نام خدای تاریکی مصر باستان etmo گرفته شده است
کلمه یا عبارتی است برای نامیدن اشیا ٬ افراد و مفاهیم ذهنی .
اسم چیزی برای مشخص کردن نوع زندگی فرد معمولا بیشتر اسم ها درست در میان برای احساس حالا من مشاوره میدم زیاد در مورد هرچیزی کی درکش براتون سخته یا مشکل دارید بیاین آیدی @Moshavere07این
به معنی قند و نبات و شیرینی جات
[ اسم ]به معنی نام 2تا ریشه داره، اول از ( وسم ) به معنای نشانه یعنی نشانه ای برای شناخت و جدا کردن ، یعنی تمامی اسم هایی که نام گذاری میشه برای شناخت و جدا کردن است، همینطور [وَسِیم و وِسام به معمای زیبا ... [مشاهده متن کامل]
چهره هم همان ریشه را دارد، یعنی چهره ای متمایز از صورت دیگران دارد و این تماییز همان زیبایی صورتش است بهبه نسبت چهره عادی دیگران][وسالة هم به معنی اثر زیبایی ، همان ریشه]، دوم از ( سُمو ) به معنای بلندی، یعنی به تعبیری اسم هر کس به نسبت او را بلند می کند تا او شناخته شود، سماء به معنی آسمان هم همان ریشه بلندی را دارد. و ریشه اول برتری داره بر ریشه دوم ، چون:در قرآن خداوند می فرمایید:و عَلّمَ ءادم الأسماء ، یعنی خداوند نام اشیا و . . . به حضرت آدم یاد داد.
در ایران باستان ، ناما بودهاست.
به فتح الف و تشدید س. کفگیر است در گویش کازرونی ( ع. ش )
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان ( اربان ) از واژه پهلوىِ شیم Shim به معناى نام و عنوان برداشته و معرب نموده و گفته اند : الأسم !!! و سپس ساخته اند : أسامى ، اسماء ، موسوم ، مسمّاء و . . . !!!!! همتایان دیگر آن در پارسى اینهاست: نام Nam ( آریایى - ... [مشاهده متن کامل]
پهلوى - همریشه واژه Name در انگلیسى و واژه Name در آلمانى و واژه Nome در ایتالیایى و واژه Nombre در اسپانیایى و واژه Nom در فرانسوى و واژه Onoma در یونانى و واژه Namn در سوئدى و واژه ى Nimi در فنلاندى و . . . است. ناماNama در اوستا سابْد Sabd ( سنسکریت: سابدَ Sabda ) سَمج Samj ( سنسکریت: سَمجنا Samjana ) ناما، نامان ( سانسکریت: نامَ Nama، نامَن Naman )