اسلوب

/~oslub/

    method
    mode
    pattern
    technique
    style

فارسی به انگلیسی

اسلوب دار
formal

اسلوب ده انگشتی
the touch method

اسلوب عملکرد
modus operandi, procedure, recipe

مترادف ها

mode (اسم)
طرز عمل، فن، مقام، سبک، رسم، وجه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، طور

system (اسم)
دستگاه، جهاز، ترتیب، نظم، رشته، سبک، سلسله، روش، منظومه، اسلوب، نظام، سیستم، همست، همستاد، قاعده رویه

method (اسم)
راه، عنوان، سیاق، نوع، سبک، رسم، رویه، روش، شیوه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، روند، متد، طور، مسلک، نحو، منوال

fashion (اسم)
عنوان، سبک، روش، طرز، اسلوب، طریقه، طریق

پیشنهاد کاربران

افتادش، پردازش:اسلوب
ادیبانه
مجید علیائی
جواب . ادیبانه
استایل
راه، روش
راه و روش، شیوه
روال، روش، راه، نحو، متد، سیاق، رویه، استیل، شیوه، سیره، منوال، طریق، طریقه، نحوه
روال
نحو
نحوه

بپرس