تاجیک ها “موم فرش” می گویند
آسفات هرچند در لاتین نیز باش ( حضور ) دارد اما امیزی از 1 2 میباشد
1 - آس = آسی / آسان/ آسود ( آسودن / آسوده / آسایش و . . ) / آشیانه ( آسیانه ) / آسیا ( پهناور و صاف ) / آسیاب ( آبی که برای صاف و خرد و پودر و راحت و اسان کردن بکار میرفت ) و . . . .
... [مشاهده متن کامل]
2 - فالت = فلت / پلت / پلات / فلات که همگی به گستره و صفحه اشاره دارد
=> آسفالت = صفحه یا گستره ای که صاف و راحت است
مثلا در استراحت = است راحت => هستی و وجود و زندگی راحت داشتن اشاره شده است
واژه پلتفرم / فلترون نیز از دیگر گونه های آن است
فلات ایران از نمونه هاییست که پیشتر در ادبیات کشور روامند بود => آسفالت یک نام پرآواز در بیشتر کشور هاست که همگانی شده و ریشه یکسان با دیگر کشور ها وزبان ها دارد
خورنق. خورشید گیر. آفتاب گیر
مالَند
واژه آسفالت
معادل ابجد 572
تعداد حروف 6
تلفظ 'āsfālt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: asphalte]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'AsfAlt
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
آسفالت: گَجف، گَجفه، گَژفه
پریتکس
Asphalt
دستگاهی برای هموار ساختن آسفالت و تسطیح جاده ها = غلتک
در پهلوی " گزپ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
ترکیبی ازنفت برای بهبود کف خیابان ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)